سوره العصر

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾

سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾

که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌اند (۳)

 

با «و»، اذا، ان و … در عربی جهت ایجاد تاکید، هشدار و تلنگر بکار می‌رود. تا به مسایل مهمی که از آن‌ها غافل هستیم، توجه کنیم. این جلب توجه حامل پیام‌های مختلفی است.

سوگندها با موضوعات مختلفی در قرآن آمده است. سوگند به پروردگار (رب) مثل رب‌المشارق، سوگند به الله مثل تالله (۵ مورد)، سوگند به کتاب و قلم مثل و ما یسطرون-والقرآن الحکیم، سوگند به نبات مثل والتین، سوگند به حیوان مثل والعادیات، سوگند به مکان مثل و طور سینا، سوگند به انسان مثل و والد، سوگند به زمان مثل واللیل، سوگند به طبیعت مثل والشمس و سوگند به فرشتگان مثل والنازعات. در حوزه‌ی سوگند به زمان‌های مختلف نیز برای تک تک لحظاتِ روز، سوگند آمده است. از صبح و طلوع تا انتهای شب. عمری که در گذر است و انسان در دنیا این زمان‌ها و لحظه‌ها را می‌گذراند.

عصر را می‌توان به معنای عصر و زمانه در نظر گرفت و یا آن‌را به‌عنوان پدیده‌ی عصر در گذر زمان روزانه دانست. هرچند عصر به معنای عصاره نیز هست. اعصر الخمر یعنی شراب‌گیری و عصاره‌گیری. به بادهای متراکم نیز معصرات می‌گویند. هرچند بسیاری از مترجمان عصر را غلبه‌ی حق بر باطل در نظر گرفته‌اند، اما به‌نظر می‌رسد که عصر بیشتر در معنای عصاره و چکیده‌ی عمر در این‌جا مدنظر باشد.

سوره ۱۰۳ قرآن کریم به نام عصر، در جزء ۳۰ شامل ۳ آیه است و سوره‌ای مکی می‌باشد. این سوره در آغاز بعثت نازل شده و سومین قطعه‌ی از نزول وحی است، یعنی پس از ‌آیه‌هایی از سوره‌های علق و مدثر. دو آیه از این سوره در آغاز نازل شده و حدود پنج سال بعد، آیه‌ی آخر آمده است. ابتدای این سوره به‌صورت هشدار، تلنگر و سوگند آمده است. به عصر و زمانه سوگند که انسان در متنِ خُسران است.

در «لفی»، «ل» برای تاکید است و «فی» هم به‌معنای در متن بودن است. زمان و عمر به سرعت دارد از دست می‌رود و انسان در متن این خُسران است و زمان و فرصتش را دارد از دست می‌دهد. مگر آن‌که از این زمان در جهت درستی و مناسبی استفاده کند. چگونه دچار خسران نباشیم؟! چگونه عمر را بیهوده هدر ندهیم؟! بعد از پنج سال که پیامبر انسان‌ها را با واژه‌های ایمان، عمل صالح به‌صورت عملی آشنا کرده است، در این آیه به آن‌ها اشاره می‌‎شود.

ایمان به‌معنای اعتقاد و باور نیست، یکی از اسامی خداوند، مومن است. یعنی امنیت از خداوند است. کسی که از دست، چشم و زبانش دیگران آلوده می‌شوند، مومن نیست. مومن کسی است که در پرتوی امنیت الهی، تمام وجودش صلح، آشتی، آرامش و امنیت است. در آیه ۳ بیان می‌شود که همه دچار خسران می‌شوند، مگر آن‌هایی که خودشان امنیت‌بخش باشند (مومن در عمل، امنیت در عمل) و عمل صالح انجام دهند.

صالح در مقابل مفسد است. فساد یعنی برهم‌خوردن تعادل. در زمان لوط، فساد جنسی بوده است. در دوره‌ای فساد جهل است، در دوره‌ای فساد اقتصادی و در دورانی دیگر، فساد ناامنی و دیکتاتوری است. لذا فساد مصادیق مختلفی می‌تواند بیابد. در برابر فسادها، صالحات قرار دارد. لذا در برابر برهم‌خوردن تعادل، باید ما اصلاحاتی انجام دهیم. این‌جاست که باید هرکسی در دوران زندگی خود در خانواده، جامعه، جهان و … ببیند مشکل و فساد در کجاست، وی باید برود و عمل صالح کند و اصلاحاتی را در جهت رفع این فساد و بازگشتن به تعادل انجام دهد.

این که ایمان و عمل صالح با هم آمده است، تاکید بر این مساله دارد که این عمل صالح باید نشات گرفته از انگیزه‌های ایمانی باید باشد. بنابراین عمل صالحی که انگیزه و ریشه‌ی آن از ایمان ناشی نشده باشد، بی‌ارزش است و ایمانی که عمل صالح از آن حاصل نشده باشد نیز از نگاه قرآن ارزشی ندارد. لذا باید ایمان و عمل صالح هم‌پا و هم‌گام با هم پیش برود. ایمان و عمل صالح جنبه‌ای فردی دارد، این جنبه‌های فردی در مقابل جامعه‌ای قرار می‌گیرد که به‌صورت متقابل بر ایمان و عمل صالح فرد و دیگران اثر می‌گذارد. اینجاست که توصوا بالحق و توصوا بالصبر مطرح می‌شود. تواصوا باب تفاعل است، یعنی دو طرفه. مسلما ایمان و عمل صالح در مواجهه با مشکلات و مسائل، بدون چالش نخواهد بود. آن‌جاست که به توجه به حق و صبوری توصیه می‌شود. حق به آگاهی رسانی به مردم اشاره دارد، ارشاد مردم تا بدانند حق چیست. زیرا رسانه‌ها در اختیار قدرتمندان است و به‌سادگی می‌توانند اهداف خود را دنبال کنند و حق را دیگرگونه جلوه دهند. در این جهت‌دهی افکار عمومی که توسط ابرقدرت‌ها صورت می‌گیرد، حق ممکن است پوشانده شود. البته باید دقت شود که حق فقط دینی و شرعی نیست. هر آن‌چه که صحیح است مدنظر است. این ارشاد در جهت حق‌گویی، حق‌شناسی، حق‌گرایی و عمل منطبق بر حق، پیامدها، بازخوردها، آشوب‌ها و… را در پی دارد. لذا این‌جا به صبر در برابر این مسائل توصیه می‌شود. توصیه و تاکید بر امر به معروف و نهی از منکر دقیقا در جهت بازگشتن فرد و جامعه به تعادل است. معروف اینجا ارزش‌ها و توافقات جمعی جامعه است (عرف) و منکر نیز ضدارزش‌ها و عدم‌توافق‌های جمعی است. لذا می‌توان گفت که توجه به حق و صبر، دو وظیفه‌ی اجتماعی در جهت جلوگیری از خسران است.

دیدگاهتان را بنویسید

سیزده − ده =