سوره الجاثیه

* مترجم: محمد مهدی فولادوند، ترجمه برای مشاهده مخاطب آمده است و ذکر آن دلیلی بر صحت ترجمه نیست.

 

سوره ۴۵ قرآن در جزء ۲۵ با ۳۷ آیه به نام جاثیه است. هفت سوره که با حروف مقطعه «حم» آغاز می‌شوند به سوره‌های حوامیم معروف هستند. این سوره‌ها ابتدا توجه انسان را به خالق طبیعت که قوانین و نظام‌های عالم را وضع نموده است، جلب می‌کند و متذکر می‌شود که او دقیقا همان کسی است که این کتاب را در سطح فهم بشر نازل نموده است و این قوانین الهی را برای انسان وضع می‌نماید. شان نزول سوره جاثیه سال هشتم بعثت است، یعنی در زمانی که مسلمانان در شعب ابی‌طالب در شرایط سختی قرار دارند. جاثیه به معنای زانوزدن است و به‌کسی گفته می‌شود که دیگر شاخ و شانه نمی‌کشد و تسلیم شده است. گویی فرد اختیار عمل خودش را از دست داده است و اینک مقررات و قوانین را می‌پذیرد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

حم ﴿۱﴾

حاء میم (۱)

تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿۲﴾

فرو فرستادن این کتاب از جانب خداى ارجمند سنجیده‏ کار است (۲)

إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿۳﴾

به راستى در آسمانها و زمین براى مؤمنان نشانه‏ هایى است (۳)

وَفِی خَلْقِکُمْ وَمَا یَبُثُّ مِنْ دَابَّهٍ آیَاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ﴿۴﴾

و در آفرینش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراکنده مى‏ گرداند براى مردمى که یقین دارند نشانه‏ هایى است (۴)

وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ آیَاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿۵﴾

و [نیز در] پیاپى آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] براى مردمى که مى‏ اندیشند نشانه‏ هایى است (۵)

تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

این[ها]ست آیات خدا که به راستى آن را بر تو مى‏ خوانیم پس بعد از خدا و نشانه‏ هاى او به کدام سخن خواهند گروید (۶)

حم. حکیم! به خداوند حکیم و رحیم توجه کن، آن حکمرانِ سنجیده‌کار و هم‌او که رحمتی ویژه دارد. که این کتاب از جانب خداوند ارجمند و حکیم در حد درک و فهم بشر پایین آورده شده است. چگونه نشانه‌های خداوند را ببینیم؟! قطعا در آسمان‌ها و زمین نشانه‌های بسیاری برای مومنان وجود دارد. و در وجود خودتان و در وجود هر جنبده‌ای که پراکنده شده‌است، همگی مملو از نشانه است، اما نه برای همه! بلکه برای مردمی که یقین دارند و اهل تحقیق و پژوهش برای به یقین رسیدن هستند. پس با مطالعه‌ی بدن و تعاملات خودمان، با بررسی طبیعت، با بررسی آسمان‌ها و زمین و … همگی می‌توان به نشانه‌های خالقی عزیزِ حکیم دست یابیم. و نیز در پیاپی آمدن شب و روز و آن‌چه خداوند از آسمان از رزق و روزی فرو می‌فرستد و زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند، و در گردش بادها نیز آیات و نشانه‌هایی می‌باشد برای مردمی که اهل تعقل و اندیشیدن هستند. تا عصر حاضر بسیاری از پژوهشگران حرکت بادها را به صورت خطی فرض می‌کردند، حال آن‌که خداوند آن‌را دارای حرکتِ چرخشی و گردشی در یک چرخه معرفی می‌نماید. به راستی چه چیزهایی به عنوان رزق از آسمان فرو می‌ریزد، آیا مقصود فقط آب است؟! اگر مقصود منحصر به آبی بود که در زمین سبب سرسبزی و حیات می‌شود، عینا کلمه «ماء» ذکر می‌شد، لذا علاوه بر آب تمام پرتوها و انرژی‌هایی که از کیهان متصاعد می‌شود می‌تواند مد نظر باشد. پژوهشگران در حوزه‌ی کیهان‌شناسی مدرن امروزه به تاثیر شگرف امواج الکترومغناطیسی دریافتی از کیهان بر حیات، نحوه‌ی رشد و مرگ سلول‌های موجودات زنده پی برده‌اند. دقیقا امروزه از بخشی از پرتوهای الکترومغناطیسی برای جلوگیری از رشد سلول‌های سرطانی بهره می‌بریم.

این‌ها نشانه‌های خداوند است که به حقیقت بر تو می‌خوانیم، پس اگر این‌ها را باور ندارید، پس به کدامین رویداد و حدیث می‌خواهید به خداوند و نشانه‌هایش ایمان بیاورید. وقتی این‌چنین نشانه‌های خالق بدیهی است، پس به دنبال چه نشانه‌ی جدیدی هستید!

* عزیز: ابرقدرت، قدرمتمندِ شکست‌ناپذیر، ارجمند

* حکیم: سنجیده‌کار، قدردانی قدرگذار، بسیار حکیمانه.

* سماوات: آسمان‌ها، سما به هرچیزی گفته می‌شود که سطوحی بالاتر باشد.

* آیات: جمع آیه، نشانه‌ها، نشان‌ها، آیه‌ها.

* اختلاف: پشت سر هم آمدن، پیاپی، خلف به آن‌چه که پشت سر دیگری می‌آید. خلیفه نیز از همین ریشه گرفته شده است.

* تصریف: چرخش و حرکتی گردشی، حرکتی سیکل‌وار

* حدیث: هم‌خانواده‌ی حادثه، رویداد، هر آن‌چیزی که جدید و نو باشد.

وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ ﴿۷﴾

واى بر هر دروغزن گناه‏پیشه (۷)

یَسْمَعُ آیَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۸﴾

[که] آیات خدا را که بر او خوانده مى ‏شود مى ‏شنود و باز به حال تکبر چنانکه گویى آن را نشنیده است‏ سماجت مى ‏ورزد پس او را از عذابى پردرد خبر ده (۸)

وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آیَاتِنَا شَیْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿۹﴾

و چون از نشانه‏ هاى ما چیزى بداند آن را به ریشخند مى‏ گیرد آنان عذابى خفت ‏آور خواهند داشت (۹)

مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا یُغْنِی عَنْهُمْ مَا کَسَبُوا شَیْئًا وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۱۰﴾

پیشاپیش آنها دوزخ است و نه آنچه را اندوخته و نه آن دوستانى را که غیر از خدا اختیار کرده‏ اند به کارشان مى ‏آید و عذابى بزرگ خواهند داشت (۱۰)

هَذَا هُدًى وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ ﴿۱۱﴾

این رهنمودى است و کسانى که آیات پروردگارشان را انکار کردند بر ایشان عذابى دردناک از پلیدى است (۱۱)

وای بر هر کسی که حقایق را با خودخواهی و خودپرستی واژگونه جلوه می‌دهند. همان کسی که نشانه‌های خداوند را که برایش خوانده می‌شود، می‌شنود و باز به حالت تکبر و غرور چنان‌که گویی آن‌را نشنیده‌اند، سماجت می‌ورزد. پس او را به عذابی دردآور بشارت ده. چنین فردی به‌جای آن‌که محور دنیا را خداوند بداند، خودش را محور عالم می‌داند. گویی در استنباط‌های خودش مرتبا می‌گوید: من این‌گونه می‌خواهم فکر کنم یا فقط نظر من مهم است. چنین فردی چون خودش را منطبق با نظام الهی نکرده است، قطعا به مشکل برخواهد خورد و به سختی خواهد افتاد، آن‌هم سختی و دشواری که همراه با درد و رنجی انبوه است. و هنگامی که از نشانه‌های ما چیزی بداند، آن‌را به استهزا و ریشخند می‌گیرد، آنان همان‌گونه که خودبزرگ‌بینی داشتند، به عذابی خوارکننده و خفت‌بار گرفتار می‌شوند. ورای آن‌ها و فردای آن‌‌ها جهنم است، نه آن‌‎چیزی که در دنیا اندوخته کرده‌اند و نه آن دوستانی که غیر از خدا اختیار کرده‌اند، هیچ‌کدام به دردشان نمی‌خورد و آن‌‎ها عذابی عظیم و بزرگ خواهند داشت. این مطالبی که بیان شد، رهنمودی است که راه را پیدا کنند و کسانی که نشانه‌های خداوندی که تربیت در دست اوست را انکار می‌کنند، عذابی دردناک از رجز و پلیدی خواهند داشت.

* افّاک: افک یعنی واژگونگی، یعنی کاملا حقیقت را برعکس جلوه دهند. افّاک مبالغه‌ی افک است، یعنی کسانی که دائما حقایق را برعکس و واژگونه می‌کنند.

* اثم: خودخواهی، خودپرستی. گناهانی که از خودبینی و تنگ‌نظری روی دهد.

* مُهین: خفت‌بار، خوارکننده، پست کننده

* شَیْئًا: هیچ چیز، چیزی ناچیز، سر سوزنی

اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۱۲﴾

خدا همان کسى است که دریا را به سود شما رام گردانید تا کشتیها در آن به فرمانش روان شوند و تا از فزون بخشى او [روزى خویش را] طلب نمایید و باشد که سپاس دارید (۱۲)

وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۱۳﴾

و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد همه از اوست قطعا در این [امر] براى مردمى که مى‏ اندیشند نشانه‏ هایى است (۱۳)

خداوند همان کسی است که دریا را برای شما قابل استفاده نموده است تا به امر خداوند کشتی را حرکت دهید و به دنبال فضل خداوند بروید تا از این نعمت در جهتی که صاحب نعمت خواسته است، کار مفیدی کنید. و خدواند آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است را برای شما قابل تسخیر کرده است و همه‌ی آن‌ها متعلق به خداوند است، و در این موضوع که بشر به طبیعت می‌تواند تسلط پیدا کند و از آن بهره‌مند شود، نشانه‌هایی است برای مردمی که تفکر می‌کنند و می‌اندیشند. خداوند به امکان سیال بودن برخی از اشیاء بر روی آب اشاره می‌کند که چه به لحاظ جنسِ مواد و چه به لحاظ ساختار سبب شناوری آن‌ها می‌‎شود، دقیقا همان‌چیزی که امکان استفاده از بخش گسترده‌ای از کره‌ی آبی‌رنگ را برای انسان فراهم کرده است. اما این مساله برای معاصران پیامبر بسیار بدیهی است، خداوند در ادامه می‌فرماید نه تنها سیر و سفر و صید در دریاها و اقیانوس‌ها، بلکه تسخیر کردن و سیر و سفر در آسمان‌ها و حفر نمودن و دستیابی به منابع درون زمین نیز جهت بهره‌برداری از آن‌ها در تسخیر انسان قرار گرفته است. قابلیتی که تا قرون اخیر بشر در آرزوی آن بود و سفر به فضا را نشدنی می‌پنداشت. این همان آگهی است که در آغاز منجمان و زمین‌شناسان اسلامی را تا قرن اخیر در صدر دانشمندان زمانه‌ی خود قرار می‌داد.

در آیات گذشته بیان شد که آیات خداوند را می‌توان با ایمان، یقین، تعقل و تفکر که ابزارهای شناختِ خداوند هستند، مشاهده نمود و از این طریق نشانه‌های خداوند را شناخت. از آن‌جا که همیشه عده‌ای نمی‌‍خواهند خداشناسی را در طبیعت دریابند، وظیفه‌ی جامعه ایمانی در مقابل آن‌ها چیست؟

* سَخّر: مسخر کردن، رام نمودن، قابل استفاده نمودن

* شُکر: استفاده از نعمت در جهت خواسته صاحب نعمت، تشکر

قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لَا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِیَ قَوْمًا بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿۱۴﴾

به کسانى که ایمان آورده‏ اند بگو تا از کسانى که به روزهاى [پیروزى] خدا امید ندارند درگذرند تا [خدا هر] گروهى را به [سبب] آنچه مرتکب مى ‏شده‏ اند به مجازات رساند (۱۴)

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ ﴿۱۵﴾

هر که کارى شایسته کند به سود خود اوست و هر که بدى کند به زیانش باشد سپس به سوى پروردگارتان برگردانیده مى ‏شوید (۱۵)

به کسانی که ایمان آورده‌اند و موارد بیان شده را قبول دارند بگو: به آن‌هایی که روزهای تجلی حضور خداوند را می‌بینند (همه روزها روز تجلی خداوند است و برخی آن را معادل روز قیامت دانسته‌اند) برخورد توام با بخشش کنید و از آن‌ها درگذرید و از بُعد دلسوزی با آن مواجه شوید، این غفران و درگذشتن تا چه زمانی باید باشد؟! تا هر قومی به آن‌چه مرتکب می‌شده‌اند، جزا داده شوند و مجازات و جزای خود را بگیرند. پس این صبوری و درگذشتن تا روز قیامت خواهد بود. که هر کسی کاری شایسته انجام دهد، به سود خودش است و هرکسی که بدی نماید، به زیان خودش است، سپس همه‌ی شما به سوی پروردگارتان برگردانیده می‌شوید.

هرچه کنی به خود کنی                                گر همه نیک و بد کنی

در اینجا خداوند مثالی تاریخی از فرزندان حضرت یعقوب می‌زند. او دوازده فرزند داشت که یوسف(ع) و بنیامین(ع) از فرزندان او بودند. اسرائیل لقب حضرت یعقوب است و به اهل او بنی اسرائیل گفته می‌شود زیرا از فرزندان یعقوب دین مسیحیت و یهودیت برخواست. قوم حضرت موسی(ع) اولین امتی در تاریخ بود که زیر سایه‌ی کتاب الهی توانست نظام حکومتی مذهبی ایجاد کند.

وَلَقَدْ آتَیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿۱۶﴾

و به یقین فرزندان اسرائیل را کتاب [تورات] و حکم و پیامبرى دادیم و از چیزهاى پاکیزه روزیشان کردیم و آنان را بر مردم روزگار برترى دادیم (۱۶)

وَآتَیْنَاهُمْ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ﴿۱۷﴾

و دلایل روشنى در امر [دین] به آنان عطا کردیم و جز بعد از آنکه علم برایشان [حاصل] آمد [آن هم] از روى رشک و رقابت میان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قیامت میانشان در باره آنچه در آن اختلاف میکردند داورى خواهد کرد (۱۷)

ما به فرزندان اسرائیل مجموعه اصول، قوانین و نظام‌هایی را در قالب کتاب دادیم که هم در آن حکم بود که شامل قوانین و مقررات باشد و هم در آن خبر بود که شامل آگاهی و بینش است، از سوی دیگر، به آن‌ها رزق و روزی‌های سرشاری دادیم و این‌گونه آن‌ها را بر مردم جهان فضل و برتری دادیم. و به آن‌ها دلایل روشن و معجزاتی در امر دین عطا کردیم و مسلما با این همه توجهات انتظار می‌رود که آگاهی و علم پیدا کنند، اما چه شد! اما بعد از آن‌که علم و آگاهی برای آن‌ها آمد، اختلاف پیدا کردند. علت این اختلاف چه بود؟! در آیات دیگر قرآن می‌خوانیم که این اختلاف‌ها به‌خاطر خصلت رشک بردن، جاه‌طلبی، ریاست‌طلبی، قدرت و ثروت بود. پروردگارشان در روز قیامت میانشان در آن اختلافی که یکسره داشتند، داوری خواهد کرد.

ثُمَّ جَعَلْنَاکَ عَلَى شَرِیعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۱۸﴾

سپس تو را در طریقه آیینى [که ناشى] از امر [خداست] نهادیم پس آن را پیروى کن و هوسهاى کسانى را که نمى‏ دانند پیروى مکن (۱۸)

إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ ﴿۱۹﴾

آنان هرگز در برابر خدا از تو حمایت نمى کنند [و به هیچ وجه به کار تو نمى ‏آیند ] و ستمگران بعضی‏شان دوستان بعضى [دیگر]ند و خدا یار پرهیزگاران است (۱۹)

هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ﴿۲۰﴾

این [کتاب] براى مردم بینش‏ بخش و براى قومى که یقین دارند رهنمود و رحمتى است (۲۰)

پس از این جریان تاریخی، ای پیامبر تو را به امر خداوند در طریقه و شریعت قرار دادیم و تو از این راه تبعیت و پیروی کن و به دنبال نظریات شخصی و هوا و هوس‌های دیگران نباش. آن‌ها هرگز نمی‌توانند در برابر خداوند از تو حمایت کنند، و همانا افرادی که در برابر حق قرار می‌گیرند و با این‌کار ظلم می‌کنند، دارای روابطی پنهانی با هم هستند، آن‌چنان که بعضی از آن‌ها دوست و سرپرست دیگری هستند، اما بدان و آگاه باش که خداوند یار و ولی پرهیزگاران است. گویی در این دنیا اقتضای نظام‌های حکومتی، یا  نظام‌های سیاسی و اجتماعی این است که ظالمان در جهت حفظ منافع مشترکی که دارند از هم پشتیبانی کنند، آن‌چنان که امروز نیز می‌بینیم. این مساله که به جای پیروی از منیت و خودپرستی، در شریعه الهی گام بردارند و خداپرست باشند، برای مردم بصیرت‌بخش و بینش‌آفرین است و رهنمود و رحمتی برای کسانی است که یقین دارند.

* شریعت: راهی که به آب می‌رسد. گویی معنویات همچون آب حیات است که باید بدانیم کدام مسیر و راه ما را به آب می‌رساند.

* هدایت: هدایت از کلمه هادی گرفته شده است. هادی به کسی گفته می‌شود که در صحرا پیش می‌رود و دیگران در پشت سر او از وی تبعیت می‌کنند. در فارسی به هادی، بلدِ راه می‌گویند.

* بعضهم اولیاء بعض: برخی حامی دیگری هستند، هوای یکدیگر را دارند، از همدیگر پشتیبانی می‌کنند.

أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْیَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ﴿۲۱﴾

آیا کسانى که مرتکب کارهاى بد شده‏ اند پنداشته‏ اند که آنان را مانند کسانى قرار مى‏ دهیم که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند [به طورى که] زندگى آنها و مرگشان یکسان باشد چه بد داورى مى کنند (۲۱)

وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۲۲﴾

و خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است و تا هر کسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت (۲۲)

آیا آن‌هایی که کارهایی زشت و بد را با اعضاء و جوارح خودشان کسب می‌کنند، چنین می‌پندارند که بدکاران و تبه‌کاران را همانند کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، همسان قرار می‌دهیم، آن‌هم طوری که زندگی و حیاتشان با مرگشان یکسان باشد! چقدر داوری و حکم آن‌ها بد و سوء است. عده‌ای می‌پندارند که اگر ما در دنیا خوب زندگی کنیم، در آخرت هم خوب زندگی خواهیم کرد، و این خوب زندگی کردن را تعبیر به بهره‌مندی بی قید و شرط از لذات دنیایی می‌دانند، حال آن‌که خداوند در این آیه به صراحت پاسخ می‌دهد که اهل ایمان انسان‌های بی قید و شرطی نیستند، بلکه افرادی هستند که در حدود الهی گام بر می‌دارند و مطابق با ایمانشان کارهای مثبت و عملی اصلاحی انجام می‌دهند.

چنین بی‌قانون نیست، بلکه این‌گونه است که خداوند آسمان‌ها و زمین را به حق آفریده است و مطابق با آن هر کسی به موجب آن‌چیزی که کسب می‌کند جزا داده شود و به کسی ستمی نمی‌شود و هر کس حقش را می‌گیرد. لذا هر کسی مزد تلاش‌هایش در دنیا را می‌گیرد.

* اجترحوا: جوارح به اعضای بیرونی بدن گفته می‌شود.

* ساء: سوء برداشت، بد برداشت کردن

* هواء: در برابر هدی است. هواء به دل‌خواسته‌ها و تشخیص‌های فردی اشاره دارد در حالی که هدی به سلسله ارزش‌های الهی اشاره دارد.

أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿۲۳﴾

پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده‏ اش پرده نهاده است آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت‏ خواهد کرد آیا پند نمى‏ گیرید (۲۳)

وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ ﴿۲۴﴾

و گفتند غیر از زندگانى دنیاى ما [چیز دیگرى] نیست مى‏ میریم و زنده مى ‏شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمى ‏کند و[لى] به این [مطلب] هیچ دانشى ندارند [و] جز [طریق] گمان نمى‏ سپرند (۲۴)

وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ مَا کَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿۲۵﴾

و چون آیات روشن ما بر آنان خوانده شود دلیلشان همواره جز این نیست که مى گویند اگر راست مى‏ گویید پدران ما را [حاضر] آورید (۲۵)

آیا دقت کرده‌ای به کسی که الهه و معبود خودش را هوا و هوس شخصی خود در نظر گرفته است، خداوند با وجود این‌که علم و اطلاع داشته است چنین خودپرستی را گمراه نموده. آیا خداوند او را گمراه کرده است یا خودش گمراه شده است؟! از آن‌جا که خداوند نظام آفرینش و روابط میان آن‌را وضع نموده است، در آیات قرآن خود را به‌عنوانِ بسترساز حوادث معرفی می‌نماید. این گمراهی چگونه بوده است؟! گویی بر گوش و دلش مُهری زده است و بر دیده‌اش پرده و حجابی قرار داده است و چنین فردی از ابزارهای شناختش نمی‌تواند به درستی استفاده کند. در چنین حالتی، پس از خداوند چه کسی او را هدایت خواهد کرد، آیا پند نمی‌گیرید! همین‌طور که بیان شد کسی که به دنبال هوا و خودپرستی است، حقیقت را گُم می‌کند. چنین فردی گویی فراموش کرده است کسی را که تمام و ۱۰۰درصد جهان هستی را تربیت می‌کند، همان کسی که مقصد و مقصود است و به جای دریافتن این حقیقت، به دنبال ظن و گمان می‌رود و احتمالاتی را با شک بیان می‌کند.

آن‌ها چنین می‌گفتند: هرچی هست همین زندگی دنیا است و غیر از زندگی دنیایی ما چیز دیگری نیست، این‌که می‌گویند می‌میریم و زنده می‌شویم، نیست، بلکه به‌جز طبیعت و طی شدن زندگی طبیعی ما، چیز دیگری ما را هلاک نخواهد کرد. خداوند می‌‎فرماید: آن‌ها به این حقیقت هیچ دانشی ندارند و تنها به گمانه‌زنی می‌پردازند. وقتی که بر آن‌ها نشانه‌های بسیار روشن ما تلاوت می‌شود، حجت و دلیل آن‌ها همواره جز این نیست که می‌گویند: اگر راست می‌گویید پدران ما را بیاورید و زنده کنید. گویی لجبازی دارند.

* ظن: گمان، پندار، گمانه‌زنی، برداشت ذهنی

قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

بگو خدا[ست که] شما را زندگى مى ‏بخشد سپس مى‏ میراند آنگاه شما را به سوى روز رستاخیز که تردیدى در آن نیست گرد مى ‏آورد ولى بیشتر مردم [این را] نمى‏ دانند (۲۶)

وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ﴿۲۷﴾

و فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست و روزى که رستاخیز بر پا شود آن روز است که باطل‏ اندیشان زیان خواهند دید (۲۷)

وَتَرَى کُلَّ أُمَّهٍ جَاثِیَهً کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعَى إِلَى کِتَابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۸﴾

و هر امتى را به زانو در آمده مى ‏بینى هر امتى به سوى کارنامه خود فراخوانده مى ‏شود [و بدیشان مى‏ گویند] آنچه را میکردید امروز پاداش مى‏ یابید (۲۸)

هَذَا کِتَابُنَا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۹﴾

این است کتاب ما که علیه شما به حق سخن مى‏ گوید ما از آنچه میکردید نسخه بر مى‏ داشتیم (۲۹)

به چنین افرادی بگو: خداوند شما همانی است که زندگی می‌بخشد، سپس می‌میراند و سپس شما را به سوی روز رستاخیزی که در آن هیچ تردیدی نیست، گردآوری و محشور می‌کند. ولی بیشتر مردم این را نمی‌دانند و به همین زندگی دنیایی دلخوش کرده‌اند. و مالکیت و فرمان‌روایی آسمان‌ها و زمین فقط از آن خداوند است و روزی که رستاخیز قیامت برپا می‌شود، در آن روز باطل‌اندیشان و این انسان‌های پوچ ضرر خواهند کرد. در آن روز مردمان را زانو زده خواهی دید، در آن‌جا هر امتی به سوی کارنامه‌ی اجتماعی خودش فراخوانده می‌شود. در این‌جا مشخص است که ما علاوه بر کارنامه‌ی فردی، کارنامه‌ی اجتماعی نیز خواهیم داشت. لذا در این‌جا تاکید می‌شود که پیامدهای رفتار اجتماعی ما نیز مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. همان‌طور که مردم می‌توانند با تعامل‌ها و رفتار خود بر سایر افراد و در نهایت بر انتخاب و عملکرد رهبران جامعه تاثیر بگذارند، رهبران جامعه و سایرین نیز با اتخاذ تصمیم‌های خود بر زندگی مردم اثر می‌گذارند. این تعامل بین افراد، امت‌ها، حاکمان و صاحب امرها است که کارنامه‌ی اجتماعی ما را می‌سازد. لذا هر امتی به سوی کتابش فراخوانده می‌شود. که این کتاب همان قوانین وضع شده است که همه چیز را ثبت و ضبط می‌کند و به حق علیه شما سخنی منطقی می‌گوید و نطق می‌کند. چه چیزی را می‌گوید: می‌گوید ما سیستمی هستیم که مراقب شما بودیم، یکسره در طول عمر شما از هر کاری که می‌کردید نسخه‌ای برمی‌داشتیم و همه‌ی اعمال شما ثبت و ضبط شده است.

* مبطلون: باطل‌اندیشان، پوچ‌اندیشان

* جاثیه: زانو زده، تسلیمِ اوامر، در مقابل سرکشی و سرپیچی است.

* کتاب: آن‌چیزی که طبق قوانین و نظام‌هایی به طور کامل ثبت و ضبط شده است و قابل حساب و کتاب است.

فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ ﴿۳۰﴾

و اما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏ اند پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت‏ خویش داخل مى‏ گرداند این همان کامیابى آشکار است (۳۰)

وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَکُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِینَ ﴿۳۱﴾

و اما کسانى که کافر شدند [بدانها مى‏ گویند] پس مگر آیات من بر شما خوانده نمى ‏شد و[لى] تکبر نمودید و مردمى بدکار بودید (۳۱)

وَإِذَا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَهُ لَا رَیْبَ فِیهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِی مَا السَّاعَهُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ ﴿۳۲﴾

و چون گفته شد وعده خدا راست است و شکى در رستاخیز نیست گفتید ما نمى‏ دانیم رستاخیز چیست جز گمان نمى ‏ورزیم و ما یقین نداریم (۳۲)

و اما کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای مثبتی انجام می‌دهند، پروردگارشان که تربیت در دست اوست آن‌ها را در جوار رحمت خودش وارد می‌کند که این‌چنین سرنوشتی همان کامیابی آشکار و مبین است. و اما کسانی که این حقایق را ندیده گرفتند و پوشاندند، به آن‌ها گفته می‌شود: آیا آیات من یکسره به شما گفته نمی‌شد، مگر در تمام طول زندگی شما این آیه‌ها برای شما قابل خواندن نبود، ولی شما تکبر و خودپرستی نمودید و مردم مجرمی هستید که از حقیقت بُریده بودید. وقتی به این افراد گفته می‌شد که وعده‌ی خداوند راست است و در ساعت و زمان قیامت تردیدی نیست، شما می‌گفتید: ما چه می‌دانیم قیامت چیست! ما فقط احتمال می‌دهیم که باشد، که این یک ظن و گمان است و ما به آن یقین نداریم. آن‌ها انتظار دارند که همانند مسایل دنیایی، آن‌چیزی که در خصوص آینده و قیامت است، در قالب دانسته‌های دنیایی خود (مثل قاعده دو دو تا چهار تا) درک کند و نمی‌خواهد با تجزیه و تحلیل و با استفاده از بصیرت و بینشی که دارند در جهت ادراک این موضوع گام بردارند.

* فوز: به سلامت طی کردنِ مسیری پرخطر

* مجرم: کسی که جرم می‌کند، جرم یعنی انقطاع.

وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۳﴾

و [حقیقت] بدیهایى که کرده‏ اند بر آنان پدیدار مى ‏شود و آنچه را که بدان ریشخند میکردند آنان را فرو مى‏ گیرد (۳۳)

وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنْسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ ﴿۳۴﴾

و گفته شود همان‏گونه که دیدار امروزتان را فراموش کردید امروز شما را فراموش خواهیم کرد و جایگاهتان در آتش است و براى شما یاورانى نخواهد بود (۳۴)

ذَلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْکُمُ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ لَا یُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ ﴿۳۵﴾

این بدان سبب است که شما آیات خدا را به ریشخند گرفتید و زندگى دنیا فریبتان داد پس امروز نه از این [آتش] بیرون آورده مى ‏شوند و نه عذرشان پذیرفته مى‏ گردد (۳۵)

و زشتی‌های آن‌چه به آن عمل کردند برایشان ظاهر می‌شود و آن‌چه که به سخره می‌گرفتند، بر آن‌ها تحقق می‌یابد و چیره می‌شود. گویی تجسم اعمال خود را می‌بینند و آثار آن را دریافت می‌کنند. به آن‌ها با کنایه گفته می‌شود که امروز ما به شما اعتنا و توجهی نمی‌کنیم، گویی نظام الهی به چنین فردی توجه و اعتنا ندارد و او جزو فراموش شدگان است، این نسیان نتیجه‌ی همان فراموشی است که نسبت به لقا و دیدار امروز داشتی و جایگاه‌تان آتش است و هیچ یاور و ناصری برای شما نیست. این به آن دلیل است که شما آیات خداوند را مسخره می‌کردید و به آن اهمیتی نمی‌دادید و آن‌را به استهزا می‌گرفتید، زندگی دنیا شما را مغرور کرده بود و امروز نمی‌توانید از این شرایط خارج شوید و امکان عذرخواهی و عتاب هم به شما داده نمی‌شود.

فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۳۶﴾

پس سپاس از آن خداست پروردگار آسمانها و پروردگار زمین پروردگار جهانیان (۳۶)

وَلَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۳۷﴾

و در آسمانها و زمین بزرگى از آن اوست و اوست‏ شکست‏ ناپذیر سنجیده‏ کار (۳۷)

پس سپاسگزاری و حمد فقط از آن خداوندی است که نه تنها آسمان‌ها را تربیت می‌کند، بلکه زمین را نیز تربیت نموده است، بدانید که رب بودن و تربیتش فقط به این نظام‌ها محدود نیست، بلکه تربیت تمام جهانیان در دست اوست. و این تنها نیست، بلکه فقط عظمت و بی‌کرانی‌ها چه در آسمان‌ها و چه در زمین است منحصرا برای اوست، هم اوست که ابرقدرتی شکست‌ناپذیرِ سنجیده‌کار است.

* کبریاء: بی‌کرانگی‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

هفده − سه =