سوره الواقعه
سوره واقعه در جزء ۲۷ قرآن قرار دارد، شماره این سوره ۵۶ است و ۹۶ آیه دارد. قیامت با اسامی و ویژگیهای مختلفی در قرآن آمده است. برحسب اینکه از چه زاویهای به این رویداد بنگریم، اسامی مختلفی را به خود میگیرد. خداوند گویی با مطرح کردن مسالهی آخرت میگوید ای انسان این دنیا منزلگاه جاوید تو نیست، دنیا تنها مسیری است که به سرعت طی میشود و به سادگی از بین میرود، تو برای سرزمین دیگری آفریده شدهای. وقتی که این سوره نازل شد، پیامبر از آیهی آخر این سوره، ذکر رکوع را اقتباس نمود تا خود را جزئی از نظام الهی هستی که بی عیب و نقص است بدانیم و پروردگاری که گردانندهی جهان است را تسبیح گوییم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ ﴿۱﴾
آن واقعه چون وقوع یابد (۱)
لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ ﴿۲﴾
[که] در وقوع آن دروغى نیست (۲)
خَافِضَهٌ رَافِعَهٌ ﴿۳﴾
پست کننده [و] بالابرنده است (۳)
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾
چون زمین با تکان [سختى] لرزانده شود (۴)
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾
و کوهها [جمله] ریزه ریزه شوند (۵)
فَکَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿۶﴾
و غبارى پراکنده گردند (۶)
زمانی که آن واقعه اتفاق بیافتد که نسبت به وقوعش هیچ دروغی نیست، انقباض و انبساطی و پستی و بلندی درپی دارد. گویی شرایط روزگار زیرورو خواهد شد. آن زمان است که زمین زلزله و لرزشی سخت پیدا خواهد کرد و کوهها متلاشی خواهند شد و آنچنان خرد میشود که گویی همچون غباری در هوا خواهد شد. مرگ هر ستارهای در علم نجوم ابتدا با یک انقباض آغاز میشود و این شدت جاذبه، سبب فعل و انفعالات هستهای میشود که به انبساط گستردهای میانجامد که این انفجار ذرات را همچون غباری به اطراف میپراکند. در آن زمان سرنوشت انسانها چگونه خواهد بود؟!
*خفض: پایین آمدن، انقباض
*رافعه: بالا بردن، انبساط
*بسّا: متلاشی شدن. آردی که خمیر میشود را گویند.
وَکُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَهً ﴿۷﴾
و شما سه دسته شوید (۷)
فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ ﴿۸﴾
یاران دست راست کدامند یاران دست راست (۸)
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ ﴿۹﴾
و یاران چپ کدامند یاران چپ (۹)
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
و سبقتگیرندگان مقدمند (۱۰)
أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
آنانند همان مقربان [خدا] (۱۱)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿۱۲﴾
در باغستانهاى پر نعمت (۱۲)
و شما سه دسته خواهید بود، ۱) اصحاب راستی و درستی، چه یاران راستی و درستی هستند. و ۲) اصحاب نادرستی و شومی، چه یاران پلیدی و شومی هستند. ۳) پیشی گیرندگانِ پیشی گیرنده، این پیشتازان همان مقربان و نزدیکان به درگاه الهی هستند که در باغستانهایی پرنعمت میباشند. پیشتازان چه کسانی هستند؟!
*ازواج: دسته، گروه
*اصحاب: کسانی که با هم همنشین هستند، یاران
*میمنه: از یمین میآید، راستی، خجستگی
*مشامه: از شومی میآید، نادرستی، پلیدی، شومی
ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾
گروهى از پیشینیان (۱۳)
وَقَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ ﴿۱۴﴾
و اندکى از متاخران (۱۴)
عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَهٍ ﴿۱۵﴾
بر تختهایى جواهرنشان (۱۵)
مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ ﴿۱۶﴾
که روبروى هم بر آنها تکیه داده اند (۱۶)
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى گردند (۱۷)
بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿۱۸﴾
با جامها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان (۱۸)
بسیاری از آنها از گذشتگان هستند و از نسلهای متاخر تعداد اندکی هستند. آنها جایگاهی مستحکم دارند و در صلح و صفا هستنند، گویی روبروی هم تکیه دادهاند. مرتبا و جاویدان جوانانی به آنها با جامها، آبریزها و پیالههایی بیپایان خدمترسانی میکنند.
*ثلّه: اجتماع زیاد، تراکم زیاد، ثله به انبوه پشم گفته میشود.
*سرر: سریر، تخت
*موضونه: از وضن میآید، تارپودی محکم و مستحکم
*طوف: طواف، گردش، خدمات رسانی
*اکواب: کواکب، قدح
*اباریق: جامهای دستهدار . لبهدار، آبریز
*کاس: پیاله، کاسه
*معین: چشمهی جاری
لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنْزِفُونَ ﴿۱۹﴾
[که] نه از آن دردسر گیرند و نه بى خرد گردند (۱۹)
وَفَاکِهَهٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ ﴿۲۰﴾
و میوه از هر چه اختیار کنند (۲۰)
وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (۲۱)
وَحُورٌ عِینٌ ﴿۲۲﴾
و حوران چشمدرشت (۲۲)
کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ﴿۲۳﴾
مثل لؤلؤ نهان میان صدف (۲۳)
جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾
[اینها] پاداشى است براى آنچه میکردند (۲۴)
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا ﴿۲۵﴾
در آنجا نه بیهوده اى مى شنوند و نه [سخنى] گناه آلود (۲۵)
إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾
سخنى جز سلام و درود نیست (۲۶)
این نوشیدنی نه از آن سردرد میگیرند و نه بیخود میشوند و مستی نمیآفریند. میوههایی از هرچیزی که بخواهند، گوشت پرندگان هرچه بخواهند، و درشت چشمانی که مانند مرواریدی نهان و دست نخورده هستند، پاداشی است برای آنچه میکردند. در آنها نه حرف لهوی و بیهودهای میشنوند و نه سخنی اثیم و گناهآلود، سخنی جز صحت، سلام و درود نیست. به صورت نمادین شرایطی غریزی توصیف میشود که برای انسان عالی است، بیشتر اسامی به صورت نکره آمدهاند، یعنی حالتی استعارهای دارند و نه آنچنانی که ما آنها را میشناسیم. آنچه بیان شد، سرانجام پیشتازان بود، اما سرنوشت اصحاب راستی و درستی چگونه است؟!
*فاکهه: میوه، چیزی که به انسان شادی میبخشد. همخانواده فکاهی.
*حور: سفیدی، پاکی، درشتی
*عین: چشم
وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿۲۷﴾
و یاران راست یاران راست کدامند (۲۷)
فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿۲۸﴾
در [زیر] درختان کنار بى خار (۲۸)
وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿۲۹﴾
و درختهاى موز که میوه اش خوشه خوشه روى هم چیده است (۲۹)
وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿۳۰﴾
و سایه اى پایدار (۳۰)
وَمَاءٍ مَسْکُوبٍ ﴿۳۱﴾
و آبى ریزان (۳۱)
وَفَاکِهَهٍ کَثِیرَهٍ ﴿۳۲﴾
و میوه اى فراوان (۳۲)
لَا مَقْطُوعَهٍ وَلَا مَمْنُوعَهٍ ﴿۳۳﴾
نه بریده و نه ممنوع (۳۳)
وَفُرُشٍ مَرْفُوعَهٍ ﴿۳۴﴾
و همخوابگانى بالا بلند (۳۴)
إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿۳۵﴾
ما آنان را پدید آورده ایم پدید آوردنى (۳۵)
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا ﴿۳۶﴾
و ایشان را دوشیزه گردانیده ایم (۳۶)
عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾
شوى دوست همسال (۳۷)
لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۳۸﴾
براى یاران راست (۳۸)
ثُلَّهٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۳۹﴾
که گروهى از پیشینیانند (۳۹)
وَثُلَّهٌ مِنَ الْآخِرِینَ ﴿۴۰﴾
و گروهى از متاخران (۴۰)
اصحاب راستی و درستی، چه انسانهای خوبی. در زیر درختانی بیخار و درختهایی میوهدار و در سایهای پایدار و آبشاری با آبی ریزان و میوههایی فراوان که نه قطع میشود و نه از آن ممانعت به عمل میآید هستند. بستر و همخوابگانی بلند بالا که ما آنان را نوآورانه پدید آوردهایم و آنها را بکر قرار دادیم که خوشسخن و خوشنشین هستند. آنها برای اصحاب راستی و درستی هستند که گروهی از آنها از اولینها هستند و گروهی دیگر از متاخران میباشند. گویی این جایگاه در سطحی پایینتر از پیشتازان است، اما باز جایگاهی مطلوب است. اما گروه سوم!
*سدر: درخت کنار، درخت سدر، درختی با برگهای کوچک
*مخضود: درختی بدون خار
*طلح: درخت موز، درختهایی با برگهایی پهن
*ماء مسکوب: آبشار، آبی که از بالا بریزد
*انشاء: پدیده آورده شده
*ابکارا: بکر، دوشیزه، چیزی اختصاصی و مختص به فرد، دست نخورده، اختصاصی
*عُرب: خوش صحبت
*اتراب: همسنخ، همشخصیت
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾
و یاران چپ کدامند یاران چپ (۴۱)
فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ ﴿۴۲﴾
در [میان] باد گرم و آب داغ (۴۲)
وَظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾
و سایه اى از دود تار (۴۳)
لَا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ ﴿۴۴﴾
نه خنک و نه خوش (۴۴)
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ ﴿۴۵﴾
اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند (۴۵)
وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ ﴿۴۶﴾
و بر گناه بزرگ پافشارى میکردند (۴۶)
وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾
و مى گفتند آیا چون مردیم و خاک واستخوان شدیم واقعا [باز] زنده مى گردیم (۴۷)
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾
یا پدران گذشته ما [نیز] (۴۸)
و اصحاب چپی و یاران پلیدی و نادرستی، چه اصحاب شومی. در برابر بادی داغ و نافذ، در زیرِ سایه و در پناهِ دودی تاریک و سیاه هستند، نه خنک است و نه خوشایند میباشد. پناه و سایهای بی خاصیت و بی فایده. اینها بودند که پیش از این نازپرورده و گردنکش بودند و بر قانونشکنی و پیمانشکنی بزرگ لجبازانه پافشاری میکردند. آنها یک عمری همواره میگفتند وقتی که ما مردیم یا پدرانِ درگذشتهی ما نیز که مردهاند و هنگامی که گوشت و استخوانمان تبدیل به خاک شد، واقعا باز زنده میشویم!
* سموم: سوزناک، چیزی که در سوراخهای پوست نفوذ کند. همخانوادهی سم
*حمیم: داغ، همخانوادهی حمام
*یحموم: دودی سیاه
*مترف: نازپروده، گردنکش، کسی که ثروت و قدرت او را متکبر کرده است.
*حنث: پیمانشکنی، قانونشکنی، گناهی بزرگ
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ ﴿۴۹﴾
بگو در حقیقت اولین و آخرین (۴۹)
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۵۰﴾
قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند (۵۰)
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾
آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)
لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾
قطعا از درختى که از زقوم است خواهید خورد (۵۲)
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾
و از آن شکمهایتان را خواهید آکند (۵۳)
فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴﴾
و روى آن از آب جوش مى نوشید (۵۴)
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵﴾
[مانند] نوشیدن اشتران تشنه (۵۵)
هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶﴾
این است پذیرایى آنان در روز جزا (۵۶)
به آنها بگو: حقیقتا اولین و آخرینتان همگی در موعدی معین که زمان آن معلوم است جمع میشوید. آنگاه شما از گمراهان دروغپرداز و تکذیبکننده از درختوارهی زقوم خواهید خورد. گویی همه شما سلسلهوار و شبکهای این سرنوشت تلخِ بدبوی متافن را خواهید چشید و تمام درونتان را با آن پر خواهید کرد. گویی همانگونه که در دنیا درون خودتان را از مال حرام پر میکردید و در اندیشهی خود به جای حقیقت، به مجازها دلخوش بودید، اکنون نیز آنها برای شما عینیت مییابند. آنچنان که این تلخ سرانجامی را نمیتوانید برطرف کنید و روی آن آبی داغ و جوشان مینوشید، آنهم چگونه! مثل شترانی که از عطش مینوشند. پذیرای شما در روز دین و روز جزا، اینچنین است.
*میقات: موعدی معین که مکان و زمان آن مشخص باشد. نام دیگر آخرت نیز میقات است.
*شجر: درخت، درختواره، هرچیزی با سیستم شبکهای
*زقوم: چیزی تلخ، بدبو و متافن
*بطون: جمع بطن، شکمها، درون
نَحْنُ خَلَقْنَاکُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾
ماییم که شما را آفریده ایم پس چرا تصدیق نمى کنید (۵۷)
أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾
آیا آنچه را [که به صورت نطفه] فرو مى ریزید دیده اید (۵۸)
أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾
آیا شما آن را خلق مى کنید یا ما آفریننده ایم (۵۹)
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ﴿۶۰﴾
ماییم که میان شما مرگ را مقدر کرده ایم و بر ما سبقت نتوانید جست (۶۰)
عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنْشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
[و مى توانیم] امثال شما را به جاى شما قرار دهیم و شما را [به صورت] آنچه نمیدانید پدیدار گردانیم (۶۱)
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَکَّرُونَ ﴿۶۲﴾
و قطعا پدیدار شدن نخستین خود را شناختید پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید (۶۲)
در اینجا چند دلیل ساده برای درک مبحث بعثت و برانگیخته شدن بیان میشود.
۱) ما خودمان شما را خلق کردیم، چرا این مساله بعثت را تصدیق نمیکنید. کسی که یکبار چیزی را خلق کرده است، آیا دوباره ساختن آن دشوار است!
۲) آیا به مبدا پیدایش خودتان، آن نطفهای که میریزید نگریسیتهاید! آیا شما هستید که دائما آنرا خلق میکنید یا ما آفریدهایم! اینهمه تولد و حیات در جلو چشم شما است. تخم و اسپرم مرتبا تولید میشود تا جنینی شود و پس از مدتی چون نوزادی متولد گردد. به فرایندهای تولد که بنگیرد و بیاندیشید، که از نطفهای ریز و جزئی، انسانی اینچنین پدید میآید، پس بعثت را در مییابید.
۳) ما خودمان مرگ را بین شما مقدر کردیم و کسی نمیتواند از ما جلو بزند و جلوی ما را بگیرید که امثال شما را به چیزی به جای شما مبدل کنیم. مبدل به چیز دیگری با شرایط دیگر شوید، در شرایطی که به آن علم ندارید، شما را انشاء میکنیم و نوع تازهای میآفرینیم. مثلا کرم ابریشم در پیله میرود و تجدید حیاتش به شکل پروانه است. شما که نشاءِ اول و پدید آمدنِ نخستین را میشناسید، پس چرا بیدار نمیشوید!
أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾
آیا آنچه را کشت مى کنید ملاحظه کرده اید (۶۳)
أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾
آیا شما آن را [بىیارى ما] زراعت مى کنید یا ماییم که زراعت مى کنیم (۶۴)
لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ﴿۶۵﴾
اگر بخواهیم قطعا خاشاکش مى گردانیم پس در افسوس [و تعجب] مى افتید (۶۵)
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾
[و مى گویید] واقعا ما زیان زده ایم (۶۶)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾
بلکه ما محروم شدگانیم (۶۷)
۴) آیا به آنچه که میکارید، دقت کردهاید! آیا شما آن را بالا آوردهاید تا زراعت یابد و جوانه بزند! یا ماییم که زراعت میکنیم. چگونه است که هرچیزی را که در خاک میگذارند، فاسد میشود و به نظر شما رو به تباهی و نیستی میرود، اما دانه در خاک جوانه میزند، بالا میآید و برمیخیزد! به قول مولوی:
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست
چرا به دانهی انسانت این گمان باشد
که اگر میخواستیم قطعا مقرر به خاشاکی میشد، میپوسید و جوانه نمیزد. آن وقت حیرتزده میشدید که واقعا زیان کردهایم و بلکه ما محروم شدهایم.
*حرث: کاشتن، کشت نمودن، بذر پاشیدن
*زرع: زراعت کردن، بالا آمدن و جوانه زدن
*تفکه: حیرتزده
*مغرم: غرامت دیده، ضرر کرده، زیان دیده
أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾
آیا آبى را که مى نوشید دیده اید (۶۸)
أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ﴿۶۹﴾
آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آورده اید یا ما فرودآورنده ایم (۶۹)
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ ﴿۷۰﴾
اگر بخواهیم آن را تلخ مى گردانیم پس چرا سپاس نمى دارید (۷۰)
۵) آیا به آبی که مینوشید نگریستهاید! آیا آب منشاء حیات نیست. آیا شما آنرا از ابر سپیدی نازل کردهاید! یا ما آن را فرو میفرستیم! آبی آنچنان گوارا و سالم که منشاء حیات میشود. که اگر میخواستیم آن را تلخ و زننده میکردیم، پس چرا ناسپاسی میکنید.
*مزن: ابرهای سفید و پر باران
*اجاجا: چیزی تلخ و زننده
أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ﴿۷۱﴾
آیا آن آتشى را که برمى افروزید ملاحظه کرده اید (۷۱)
أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ﴿۷۲﴾
آیا شما [چوب] درخت آن را پدیدار کرده اید یا ما پدیدآورنده ایم (۷۲)
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْکِرَهً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِینَ ﴿۷۳﴾
ما آن را [مایه] عبرت و [وسیله] استفاده براى بیابانگردان قرار داده ایم (۷۳)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۷۴﴾
پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى (۷۴)
۶) آیا به آن آتشی که برمی افروزید نگریستهاید! آیا شما درختی را که میسوزانید را پدید آوردهاید، یا مائیم که آن را پدید آوردهایم! درختی که سبز است، اکنون تغییر ماهیت داده و تبدیل به هیزمی شده است که مجموعهای انباشته شده از کربن است، این خودش یک نوع رستاخیز است. ما آتش را وسیلهی بیداری شما قرار دادیم و این آتش قابل بهرهبرداری برای نیرو گرفتن قرار دادیم. اکنون که این همه دلیل را شناختی سر تعظیم فرود بیاور، پس این ربوبیت عظیم و گردانندگی بزرگ پروردگارت را بستای و آنرا بی عیب و نقص بدان.
*نار: آتش
*تورون: برافروختن، کوه تور، کوهی در آن آتش دیده شد.
*مقوین: بیابانگردان، نیرومندان، نیرو گیرندگان
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾
نه [چنین است که مى پندارید] سوگند به جایگاه هاى [ویژه و فواصل معین] ستارگان (۷۵)
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿۷۶﴾
اگر بدانید آن سوگندى سخت بزرگ است (۷۶)
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿۷۷﴾
که این [پیام] قطعا قرآنى است ارجمند (۷۷)
فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ ﴿۷۸﴾
در کتابى نهفته (۷۸)
لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
که جز پاکشدگان بر آن دست ندارند (۷۹)
تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰﴾
وحیى است از جانب پروردگار جهانیان (۸۰)
۷) نه به آسمانها سوگند نمیخورم، همین نشانههای اطرافتان کافی است، که اگر علم داشتید به مواقع ستارگان میاندیشید. مواقع ستارگان یعنی پیش از تولد، شکلگیری و انهدام و پایان ستارگان. که این سوگندی است که اگر میدانستید میفهمیدید که عظیم است. که قطعا این قرآن کریم و ارجمند است، این قرآن در کتابی پوشیده است که جز مطهران و پاکشدگان آن را نمیتوانند با آن تماس یابند، با آن ارتباط برقرار کنند و مفاهیم آن را دریابند. چه کسی این کتاب را به زبان ساده درآورده است و آن را نازل نمودهاست؟! بله، گردانندهی جهان، پروردگاری که رب العالمین است.
*مواقع: مواقع همان واقعه است، یعنی زمان و مکان وقوع
*مکنون: پوشیده، نهفته
*یمسه: لمس کردن، تماس گرفتن، ارتباط برقرار کردن
*مطهرون: پاکشدگان
أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾
آیا شما این سخن را سبک [و سست] مى گیرید (۸۱)
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾
و تنها نصیب خود را در تکذیب [آن] قرار مى دهید (۸۲)
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾
پس چرا آنگاه که [جان شما] به گلو مى رسد (۸۳)
وَأَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾
و در آن هنگام خود نظاره گرید (۸۴)
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلَکِنْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾
و ما به آن [محتضر] از شما نزدیکتریم ولى نمى بینید (۸۵)
فَلَوْلَا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ﴿۸۶﴾
پس چرا اگر شما بىجزا مى مانید [و حساب و کتابى در کار نیست] (۸۶)
تَرْجِعُونَهَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿۸۷﴾
اگر راست مى گویید [روح] را برنمى گردانید (۸۷)
آیا شما این حدیث و رویداد را سبک میشمارید و در مورد آن سهلانگاری میکنید و رزق و بهرهی شما از این کتاب، فقط تکذیب و دروغپنداری است؟! وقتی که جانتان به لبتان رسید و آن وقت فقط نظارهگر هستید. و ما از مرگ به شما نزدیکتریم ولی نمیبینید. پس اگر شما معتقد هستید که هیچ حساب و کتابی نیست و بیجزا میمانید، اگر راست میگویید، اجل را برگردانید!
*مدهنون: روغنکاری نمودن، مده یعنی روغن، وقتی دو چیز سخت کنار هم راحت بخواهد حرکت کند، روغنکاری میکنند. مداهنه یعنی چاپلوسی کردن و از کنار مساله به سادگی گذشتن. مفهوم سهلانگاری و بیتفاوتی دارد.
*بلغت الحلقوم: جان به لب رسیدن، جان به گلو رسیدن
فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿۸۸﴾
و اما اگر [او] از مقربان باشد (۸۸)
فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِیمٍ ﴿۸۹﴾
[در] آسایش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] (۸۹)
ولی اگر آن شخص از مقربان و نزدیکان باشد، چه نسیمی و چه آسایشِ دلپذیری، چه بوی خوشی و چه باغِ پر نعمتی.
*روح: نسیم، تنفس
*ریحان: خوشبو، دلپذیر
وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۰﴾
و اما اگر از یاران راست باشد (۹۰)
فَسَلَامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿۹۱﴾
از یاران راست بر تو سلام باد (۹۱)
اما اگر از اصحاب راستی و درستی باشد، که درود و سلام بر این یاران راستی باد که در سلامتی و صلح و صفا هستند و همه به آنها درود میفرستند.
وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿۹۲﴾
و اما اگر از دروغزنان گمراه است (۹۲)
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ﴿۹۳﴾
پس با آبى جوشان پذیرایى خواهد شد (۹۳)
وَتَصْلِیَهُ جَحِیمٍ ﴿۹۴﴾
و [فرجامش] درافتادن به جهنم است (۹۴)
اما اگر از تکذیبکنندگانِ گمراه باشد، دستاورد آنها داغی است که در جهنمی آتشین افکنده میشوند.
*نُزُل: پیشکش، دستاورد
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿۹۵﴾
این است همان حقیقت راست [و] یقین (۹۵)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿۹۶﴾
پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوى (۹۶)
اینها تهدید نیست، بلکه این حقی است، آن هم حقیقتی که یقینا روی خواهد داد. پس به ویژگی عظمت پروردگار جهان که گردانندهای عظیم است و تربیت جهان هستی در دست اوست، تسبیح بگوی و پاک و پاکیزه بشمار.
برچسب ها: آب منشاء حیات آتش برای نیرو گرفتن آتش و کربن آخرین ها ازواج و دسته اصحاب راستی و درستی اصحاب نادرستی و پلیدی السابقون اندیشه در آتش انسان جزئی از سیستم الهی آفرینش اولین ها برای تولید انرژی برای تولید نیرو بکر و اختصاصی پیشتازان پیمان شکن تبدیل چیزی به چیزی دیگر تصفیه آب در طبیعت تغییر و تحول در طبیعت جان به لب رسیده جهانی بی عیب و نقص چشم درشت حرث حنث حور عین خجسته خفض و انقباض خلقت انسان در پناه درخت بی خار درخت سدر درخت کنار درخت موز دلایلی برای وقوع معاد رافعه و انبساط رشد نطفه روز رستاخیز زراعت سایه سار سه گروه سوره الواقعه شاگرد اول ها شوم و پلید ظل غزال چشم قانون شکن کاشتن کربن و آتش کشاورزی گردن کش مترف مرگ مشامه معاد میقات میمنه نازپرورده نظام الهی بی عیب و نقص هفت دلیل واقعه یاران خوب یاران شوم یقین