سوره الانسان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا ﴿۱﴾

آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود (۱)

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿۲﴾

ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى ‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (۲)

إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿۳﴾

ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (۳)

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِیرًا ﴿۴﴾

ما براى کافران زنجیرها و غلها و شعله ‏هاى سوزان آتش آماده کرده‏ ایم (۴)

إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا ﴿۵﴾

به یقین ابرار و نیکان از جامى مى ‏نوشند که با عطر خوشى آمیخته است (۵)

عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا ﴿۶﴾

چشمه‏ اى که بندگان خدا از آن مى ‏نوشند و [به دلخواه خویش] جاریش مى کنند (۶)

یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا ﴿۷﴾

[همان بندگانى که] به نذر خود وفا میکردند و از روزى که گزند آن فراگیرنده است مى‏ ترسیدند (۷)

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ﴿۸﴾

و به [پاس] دوستى [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک مى‏ دادند (۸)

إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا ﴿۹﴾

ما براى خشنودى خداست که به شما مى ‏خورانیم و پاداش و سپاسى از شما نمى‏ خواهیم (۹)

إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا ﴿۱۰﴾

ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت هراسناکیم (۱۰)

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا ﴿۱۱﴾

پس خدا [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت (۱۱)

وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّهً وَحَرِیرًا ﴿۱۲﴾

و به [پاس] آنکه صبر کردند بهشت و پرنیان پاداششان داد (۱۲)

مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا ﴿۱۳﴾

در آن [بهشت] بر تختها[ى خویش] تکیه زنند در آنجا نه آفتابى بینند و نه سرمایى (۱۳)

وَدَانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلًا ﴿۱۴﴾

و سایه ‏ها[ى درختان] به آنان نزدیک است و میوه ‏هایش [براى چیدن] رام (۱۴)

وَیُطَافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَهٍ مِنْ فِضَّهٍ وَأَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِیرَا ﴿۱۵﴾

و ظروف سیمین و جامهاى بلورین پیرامون آنان گردانده مى ‏شود (۱۵)

قَوَارِیرَ مِنْ فِضَّهٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیرًا ﴿۱۶﴾

جامهایى از سیم که درست به اندازه [و با کمال ظرافت] آنها را از کار در آورده‏ اند (۱۶)

وَیُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِیلًا ﴿۱۷﴾

و در آنجا از جامى که آمیزه زنجبیل دارد به آنان مى ‏نوشانند (۱۷)

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلًا ﴿۱۸﴾

از چشمه‏ اى در آنجا که سلسبیل نامیده مى ‏شود (۱۸)

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿۱۹﴾

و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‏ گردند چون آنها را ببینى گویى که مرواریدهایى پراکنده‏ اند (۱۹)

وَإِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْکًا کَبِیرًا ﴿۲۰﴾

و چون بدانجا نگرى [سرزمینى از] نعمت و کشورى پهناور مى ‏بینى (۲۰)

عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿۲۱﴾

[بهشتیان را] جامه‏ هاى ابریشمى سبز و دیباى ستبر در بر است و پیرایه آنان دستبندهاى سیمین است و پروردگارشان باده‏ اى پاک به آنان مى ‏نوشاند (۲۱)

إِنَّ هَذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاءً وَکَانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورًا ﴿۲۲﴾

این [پاداش] براى شماست و کوشش شما مقبول افتاده است (۲۲)

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا ﴿۲۳﴾

در حقیقت ما قرآن را بر تو به تدریج فرو فرستادیم (۲۳)

فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ کَفُورًا ﴿۲۴﴾

پس در برابر فرمان پروردگارت شکیبایى کن و از آنان گناهکار یا ناسپاسگزار را فرمان مبر (۲۴)

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَأَصِیلًا ﴿۲۵﴾

و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن (۲۵)

وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا ﴿۲۶﴾

و بخشى از شب را در برابر او سجده کن و شب[هاى] دراز او را به پاکى بستاى (۲۶)

إِنَّ هَؤُلَاءِ یُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ وَیَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ یَوْمًا ثَقِیلًا ﴿۲۷﴾

اینان دنیاى زودگذر را دوست دارند و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت‏ سر مى‏ افکنند (۲۷)

نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِیلًا ﴿۲۸﴾

ماییم که آنان را آفریده و پیوند مفاصل آنها را استوار کرده‏ ایم و چون بخواهیم [آنان را] به نظایرشان تبدیل مى ‏کنیم (۲۸)

إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَهٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿۲۹﴾

این [آیات] پندنامه‏ اى است تا هر که خواهد راهى به سوى پروردگار خود پیش گیرد (۲۹)

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿۳۰﴾

و تا خدا نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا خدا داناى حکیم است (۳۰)

یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿۳۱﴾

هر که را خواهد به رحمت‏ خویش در مى ‏آورد و براى ظالمان عذابى پردرد آماده کرده است (۳۱)

 

سوره انسان که به نام دهر نیز معروف است در جزء ۲۹ قرآن کریم قرار دارد. به طور کلی این سوره درباره‌ی مشئیت خداوند در آفرینش و هدایت انسان می‌باشد و نقشی که انسان در مسیر هدایتش دارد را بیان می‌کند. این‌که انسان از کجا آمده است و به کجا می‌رود و باید چگونه از پندها و تذکرهای مختلف در جهت یادآوری و فراموش نکردن ارزش‌ها در مسیر درست استفاده کند. در این سوره مانند سوره‌‍‌های دیگر قرآن کریم، پروردگار، فرشتگانش و نظام هستی را با ضمیر ما بیان می‌نماید.

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا ﴿۱

آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود (۱)

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿۲

ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى ‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (۲)

إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿۳

ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (۳)

آیا بر این انسان در دهر و روزگار، زمانی نگذشته است که در آن زمان چیزهایی قابل ذکر و یادآوری نبود. داستان‌های کودکانه با یکی بود، یکی نبود آغاز می‌شود. انسان در روزگاری مطلقا در عالم وجود نبوده است. در حالی‌که در دورانی از انسان هیچ اثری نبوده است، پروردگار او از عدم و نیستی، آفریده و خلق کرده است. آن هم از نطفه‌ای که امشاج، پیچیده و دارای استعدادهای مختلف است. پس از آن، او را در میدان ابتلا و آزمایش قرار دادیم. اما همین‌طور رها نشد یا از او امتحان گرفته نشد، بلکه به او ابزارهای آگاهی و شناخت داده شد، تا بشنود و ببیند. علاوه بر ابزارهای شناخت، راه را هم به او نشان دادیم. همانا که در این راهِ مشخص هدایتش کردیم، در حالی‌که غایت و نهایتِ هرکدام از راه‌ها مشخص شده است تا بداند هر مسیری به کدام مقصد می‌رسد، لذا انسان می‌تواند خواه شکرگزار و شاکر باشد و یا نادیده بگیرد و کفران کند.

*دهر: دهر، روزگار

*امشاج: پیچیده، مختلط، دارای استعدادهای مختلف

*ابتلا: آزمایش

*کفورا: نادیده گرفتن، کفر یعنی نادیده گرفتن، عرب به ابری که جلوی تابش خورشید را می‌گیرد، می‌گویند کافر.

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِیرًا ﴿۴

ما براى کافران زنجیرها و غلها و شعله ‏هاى سوزان آتش آماده کرده‏ ایم (۴)

اما اگر انسانی نادیده گرفت و ناسپاسی کند، همانا برای این نادیده گیرندگان، مجموعه‌ای ناشناخته از غل و زنجیرهایی برایش پیش می‌آید که چون شعله‌ای زندگی آن‌ها را می‌سوزاند. انسان‌ها قلب و دلشان را اگر به خدا نسپارند، به چیز یا کسِ دیگری دل می‌سپارند، و در پی این گردن‌آویزی، به سویی که آن چیز یا کس هدایتشان می‌کند، می‌روند. چنان‌که مولوی می‌گوید:

گر در آتش می پسندد رای دوست

می روم آن سان که خاطرخواه اوست

عاشقان از نیک و از بد فارغند

هر چه از نزدیک یار آید نکوست

هر که بینی جستجویی می کند

آنکه من جویم برون از جستجوست

هر کسی را آرزویی در دل است

آنکه من خواهم برون از آرزوست

رشته ای بر گردنم افکنده دوست

می کشد هر جا که خاطرخواه اوست

إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا ﴿۵

به یقین ابرار و نیکان از جامى مى ‏نوشند که با عطر خوشى آمیخته است (۵)

عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا ﴿۶

چشمه‏ اى که بندگان خدا از آن مى ‏نوشند و [به دلخواه خویش] جاریش مى کنند (۶)

یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا ﴿۷

[همان بندگانى که] به نذر خود وفا میکردند و از روزى که گزند آن فراگیرنده است مى‏ ترسیدند (۷)

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ﴿۸

و به [پاس] دوستى [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک مى‏ دادند (۸)

إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا ﴿۹

ما براى خشنودى خداست که به شما مى ‏خورانیم و پاداش و سپاسى از شما نمى‏ خواهیم (۹)

إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا ﴿۱۰

ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت هراسناکیم (۱۰)

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا ﴿۱۱

پس خدا [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت (۱۱)

وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّهً وَحَرِیرًا ﴿۱۲

و به [پاس] آنکه صبر کردند بهشت و پرنیان پاداششان داد (۱۲)

اما ابرار که دریادلانی هستند که بی‌منت و بی‌نهایت نیکوکاری می‌کنند، گویی دارند از جامی می‌نوشند که هم‌چون کافور، مزاجی پاک‌کننده دارد. این جام را از چشمه‌ای پر کرده‌اند که بندگان خدا و عبادالله از آن می‌خورند، چشمه‌ای که خودشان حفاری کرده‌اند و یُفجرون نموده‌اند. چگونه این‌چنین چشمه‌ی جوشانی را یافته‌اند و با تلاش آن را فاجر و جاری کرده‌اند؟! آن‌ها به نذر و پیمان‌هایی که با خدا بسته‌اند، عمل کرده‌اند. آن‌ها از روزی بیم داشتند که شرش فراگیر است. آن‌ها گرسنگان را سیر می‌کردند، از آن چیزهایی که دوستش داشتند و علی‌رغم این‌که میل به غذا داشتند و گرسنه بودند، آن را به مسکین، یتیم و اسیر دادند. می‌گویند که ما فقط برای خشنودی خدا به شما طعام می‌دهیم و هیچ انتظاری نداریم که پاداشی دهید یا جبران کنید و یا حتی از ما سپاسگزاری کنید. ما از پروردگارمان بیم داریم از روزی که سخت و هراسناک است. خدا هم به آن‌ها شادابی و شادمانی ارزانی داشت و به پاس صبری که در دنیا داشتند، جنت، پرنیان و حریری را پاداش و جزای آن‌ها کرد که استعاره‌ای از طراوت، نشاط، آرامش، شکیبایی، بردباری، صبوری، خوش‌رویی، دوراندیشی و … است. گویی همه‌ی مسایل دنیا برای آن‌ها سهل و آسان شده است. با توجه به این‌که در این آیه‌ها فعل‌ها به صورت ماضی بیان شده است، به نقل از علامه طباطبایی، این آیات به آینده اشاره ندارد، بلکه این رویدادهایی است که در زندگی دنیایی برای آن‌ها رخ می‌دهد.

*سلاسل: جمع سلسله، زنجیرها، پابندها

*اغلال: جمع غل، غل‌ها، گردنبندهای اسارت

*سعیر: شعله سوزان

*ابرار: جمع بر، نیکوکاران، بی‌نهایت نیکوکاران، دریا دل، بر و بحر به دشت و دریا می‌گویند، بر مکانی است که دارای افقی باز و بدون مانع دید می‌باشد. ابرار کسی است که نیکی آن‌ها حد و حصر ندارد.

*مزاج: مخلوط

*کافور: گیاهی خوشبو برای ضدعفونی و پاک کردن. کفر یعنی پوشاندن، کافور چیزی است که پلیدی‌ها را می‌‎پوشاند و پاک می‌کند.

*نذر: نذر، پیمان

*شرب: نوشیدن، سیراب شدن، شیفتگی زیاد. نوشیدن فقط برای نوشیدنی‌ها به کار نمی‌‎رود، بارها در گفتگو می‌شنویم که فردی تشنه‌ی عشق کسی است. یا از محبت سیراب شد. یا تشنه‌ی انتقال است و غیره. لذا اشربوا که فعلی مجهول است، به سیراب شدن از چیزی یا آگاهی نیز اشاره دارد.

*جنت: بهشت، جنت، باغی که زمین آن پوشیده از سبزی باشد، اشاره به طراوت و شادابی دارد.

*حریر: حریر، پرنیان، اشاره به چیزی نرم و لطیف دارد. حریر جمع حر، اشاره به آزاد شدن از وابستگی‌ها دارد.

مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا ﴿۱۳

در آن [بهشت] بر تختها[ى خویش] تکیه زنند در آنجا نه آفتابى بینند و نه سرمایى (۱۳)

وَدَانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلًا ﴿۱۴

و سایه ‏ها[ى درختان] به آنان نزدیک است و میوه ‏هایش [براى چیدن] رام (۱۴)

وَیُطَافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَهٍ مِنْ فِضَّهٍ وَأَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِیرَا ﴿۱۵

و ظروف سیمین و جامهاى بلورین پیرامون آنان گردانده مى ‏شود (۱۵)

قَوَارِیرَ مِنْ فِضَّهٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیرًا ﴿۱۶

جامهایى از سیم که درست به اندازه [و با کمال ظرافت] آنها را از کار در آورده‏ اند (۱۶)

وَیُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِیلًا ﴿۱۷

و در آنجا از جامى که آمیزه زنجبیل دارد به آنان مى ‏نوشانند (۱۷)

این افراد در بهشت آن‌چنان پشتیبانی دارند که گویی بر اریکه‌هایی افراشته در حالی تکیه زده‌اند که نه گرمی خورشید و نه برودت سرما آن‌ها را می‌آزارد. سایه و پناه آن‌ها نزدیک است و منافع و نتایج را چون میوه‌های آگاهی خود هر لحظه از پیرامون خودشان می‌‌چینند. ظروفی سیمین که چون نقره‌ای بازتاب‌دهنده‌ی ظرف درونی آن‌هاست و جام‌هایی بلورین که چون جام وجود آن‌ها شفاف است، ظروف و جام‌هایی که درخور و هم‌اندازه‌ی آن‌هاست. یعنی هم‌تراز با بازتاب اندیشه، رفتار و اعمال خودشان، ظرف و جامی برای آن‌ها قرار داده شده است. آقای طالقانی می‌گوید که قدروها تقدیرا، یعنی قدر و اندازه‌اش دست خود انسان است. به عبارتی دیگر، اندازه‌های این ظروف و جام‌ها را خود انسان در زمان زندگیش می‌سازد. به آن‌ها جامی می‌دهند که مزاج آن با زنجبیل ترکیب شده است. چنان گرمابخش و انرژی دهنده که حس سرزندگی و پویایی در وجودشان جاری است. در بهشت چنین جامی را به آن‌ها می‌نوشانند (یُسقون). این جام بهشتی از کجا آمده است؟!

*اریکه: تکیه کردن بر چیزی، پشتیبانی داشتن

*فضه: نقره، سیمین، سیم

*قواریر: جام‌ها، ظروف

*زنجبیل: گیاهی گرمابخش و انرژی دهنده. اشاره به حالتی

عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلًا ﴿۱۸

از چشمه‏ اى در آنجا که سلسبیل نامیده مى ‏شود (۱۸)

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿۱۹

و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‏ گردند چون آنها را ببینى گویى که مرواریدهایى پراکنده‏ اند (۱۹)

وَإِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْکًا کَبِیرًا ﴿۲۰

و چون بدانجا نگرى [سرزمینى از] نعمت و کشورى پهناور مى ‏بینى (۲۰)

عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿۲۱

[بهشتیان را] جامه‏ هاى ابریشمى سبز و دیباى ستبر در بر است و پیرایه آنان دستبندهاى سیمین است و پروردگارشان باده‏ اى پاک به آنان مى ‏نوشاند (۲۱)

إِنَّ هَذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاءً وَکَانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورًا ﴿۲۲

این [پاداش] براى شماست و کوشش شما مقبول افتاده است (۲۲)

این جام از چشمه‌ای گرفته شده است که نام آن چشمه سلسبیل است. در حالی که چشمه‌ی دنیا، یفجرون بود و باید می‌کندیم و حفاری می‌کردیم تا جریان یابد و به آن دست یابیم، این چشمه‌ی بهشتی سلسبیل است و پی در پی برای آن‌ها می‌آید. کسانی بر آن‌ها طواف می‌کنند و خدمت می‌دهند که گویی آن‌ها هم‌چون لولو و جواهری پیرامونشان هستند. به هر سو که می‌نگرند نعمت است و مُلکی بزرگ و وسیع. از جامه‌های ابریشیمی سبز، دیبایی ستبر و پیرایه‌هایی سیمین بر آن‌ها پوشانده‌اند، تن‌خوری شایسته‌ی گوهر وجودیشان، و در نهایت پروردگارشان آن‌ها را سیراب می‌کند با شرابی طهور که سیراب کننده‌ای پاک و پاک‌کننده است. همانا این نتیجه تلاش و پاداش زحمات و کوششان است که مورد قبول پروردگار بوده است. (سعیکم مشکورا)

*سلسبیل: نرم، پی در پی، سیل‌وار

*لولو: جواهر، مروارید

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا ﴿۲۳

در حقیقت ما قرآن را بر تو به تدریج فرو فرستادیم (۲۳)

فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ کَفُورًا ﴿۲۴

پس در برابر فرمان پروردگارت شکیبایى کن و از آنان گناهکار یا ناسپاسگزار را فرمان مبر (۲۴)

وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَأَصِیلًا ﴿۲۵

و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن (۲۵)

وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا ﴿۲۶

و بخشى از شب را در برابر او سجده کن و شب[هاى] دراز او را به پاکى بستاى (۲۶)

همانا ما این حقیقت قرآن را به تدریج فرو فرستادیم. لذا تربیت و مشاهده تاثیر آن نیازمند گذر زمان است و به تدریج رخ می‌دهد و برای افراد درونی می‌گردد. پس در برابر حکم و فرمان پروردگارت در این مسیر تربیتی، شکیبایی کن و از نادیده‌گیرندگان و ناسپاسان فرمان مبر. صفت‌های تربیتی پروردگارت (ربک) را هر لحظه، بامدادان و شامگاهان، یادآوری کن. که هر صفت و ویژگی پروردگار برای انسان هم‌چون گنجی تربیتی در مسیر هدایت است. و بخشی از شب را در خدمت اوامر پروردگارت باش و در جهت اوامر الهی عمل کن و سجده کن و در روزگار دنیایی که همچون شبی طولانی است، پروردگار را به پاکی ستایش کن. تربیتی که شب و روز نمی‌شناسد، همیشگی و مستمر است، باید در خدمتش بود و سجده‌گذار و خاکسار این مسیر بود، نه آن‌که از بیرون گود بگوییم، لنگش کن! طی نمودن این مسیر تربیتی و مشایعت نمودن دیگران و توصیه نمودن آنها در این مسیر دشوار است. مسلما برای عده‌ای از انسان‌ها گذشتن از دلبستگی‌های دنیایی و وابستگی‌های آن ساده نیست!

إِنَّ هَؤُلَاءِ یُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ وَیَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ یَوْمًا ثَقِیلًا ﴿۲۷

اینان دنیاى زودگذر را دوست دارند و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت‏ سر مى‏ افکنند (۲۷)

نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِیلًا ﴿۲۸

ماییم که آنان را آفریده و پیوند مفاصل آنها را استوار کرده‏ ایم و چون بخواهیم [آنان را] به نظایرشان تبدیل مى ‏کنیم (۲۸)

این افراد همان‌هایی هستند که دنیای عاجله و زودگذر را دوست دارند و به آن حب دارند و روزی گرانبار و ثقیل را پشت سر می‌گذارند. در حالی که دنیا در پیشگاه مومنان چون شبی تاریک، بدون زرق و برق زمینی و دل نبستنی می‌باشد، برای دوست‌داران دنیا، هم‌چون روزی ثقیل است که دل‌بستنی است و با زرق و برقش دلبستگی ایجاد می‌کند.

ما آن‌ها را آفریدیم و وجود شان و پیوندشان را استوار کردیم و قدرت دادیم و اگر اراده کنیم، به نظایرشان تبدیل می‌کنیم. لذا نسلی می‌رود و نسل دیگری می‌آید.

*یذرون: رها کردن، ول کردن

*ورا: پشت سر

إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَهٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿۲۹

این [آیات] پندنامه‏ اى است تا هر که خواهد راهى به سوى پروردگار خود پیش گیرد (۲۹)

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿۳۰

و تا خدا نخواهد [شما] نخواهید خواست قطعا خدا داناى حکیم است (۳۰)

یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿۳۱

هر که را خواهد به رحمت‏ خویش در مى ‏آورد و براى ظالمان عذابى پردرد آماده کرده است (۳۱)

آن‌چیزی که تا این‌جا بیان شد، تذکره و پندنامه‌ای برای بیداری است تا راهی را به سوی پروردگارش بگیرد. در ضمن، شما نمی‌توانید بخواهید، مگر آن‌که خداوند خواسته باشد که خداوند علیم و حکیم است. خواسته خدا چگونه است؟! خواسته‌ی انسان تابع خواسته خداوند است. برای هر چیزی و هر کسی، شرایط و استعدادهای خاصی وجود دارد که می‌تواند در آن محدوده‌ی قابلیت و استعدادش، عمل کند و فاعلیت یابد. خدا در رحمتش مطابق با مشئیتی هر که را بخواهد داخل می‌کند و برای ظالمین (که این راه را انتخاب نمی‌کنند) برایشان عذابی دردناک خواهد بود.

ان شاء الله همه‌ی ما مسیر هدایت را به درستی انتخاب کنیم و در طی نمودن این مسیر ثابت قدم باشیم.

*اتخذ: اتخاذ کردن، گرفتن

دیدگاهتان را بنویسید

نوزده + شانزده =