سوره زلزال
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱﴾
آنگاه که زمین به لرزش [شدید] خود لرزانیده شود (۱)
وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾
و زمین بارهاى سنگین خود را برون افکند (۲)
وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾
و انسان گوید [زمین] را چه شده است (۳)
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾
آن روز است که [زمین] خبرهاى خود را باز گوید (۴)
بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا ﴿۵﴾
[همان گونه] که پروردگارت بدان وحى کرده است (۵)
یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾
آن روز مردم [به حال] پراکنده برآیند تا [نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود (۶)
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿۷﴾
پس هر که هموزن ذرهاى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (۷)
وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿۸﴾
و هر که هموزن ذرهاى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (۸)
سوره ۹۹ قرآن کریم به نام الزلزال، در جزء ۳۰ شامل ۸ آیه است و سورهای مکی میباشد. این سوره با سوره قارعه (سورهی بعدی) ارتباط معنایی و اشارههای رویدادی مشترک دارد. حدود ۵۰ درصد آیات نازل شده در خصوص قیامت است. چه از نظر تحقق قیامت و چه از نظر سرنوشتِ انسانها در آینده. لذا میتوان گفت که نزولِ قرآن با زمانِ آینده آغاز شده، موضوعی نامانوس و نامشخص برای انسانهای زمانِ پیامبر که باید در خصوص این رویدادها نیز فکر میکردند. این مساله کاملا از ذهن پیامبر و انسانهای همعصرش در آنزمان، بسیار بالاتر و فراتر بودهاست. یعنی در حال شکافتنِ مرزهای دانشی است که بههیچ عنوان توسط یک بادیهنشین امکان اکتشاف آن وجود نداشته است.
اذا زلزلت الارض زلزالها، «اذا» اشاره به زمانی خاص و رویدادی دارد. زلزلت الارض بدون فاعل آمده است، یعنی بهصورت مجهول. یعنی زمین بلرزد. یا حادثهای سبب لرزشش شود. پس میتوان از آن به عوامل و نیروهایی که سبب میشود که این رویداد رخ دهد اشاره دارد و از علتِ این رویداد آشکارا نام برده نشدهاست. حالتی که تکانِ شدیدی رخ میدهد و لرزههایی زمین سبب ایجاد لرزههایی دیگر میشود. امروزه میدانیم که در انفجارهای آتشفشانی نیز ابتدا لرزهها کم است، سپس ترکهای درونی صفحههای زیرزمینی و مخلوط شدنِ گازها و مایعهای مذاب، ایجاد انفجار و موج انفجاری میکند که از لرزهی آغازین بسیار درهمشکنندهتر و درهمکوبندهتر است. این انفجارها مواد مذاب را به بیرون پراکنده میکند. چیزهایی زمین از خودش آشکار میکند که بهصورت سطحی ظهور و بروز نداشته است، اما در گذشتهی زمین، واضح و آشکار بودهاست. این حادثه میتواند تشبیهی از خروج انسان در رستاخیز و مشاهدهی گذشته و سوابق انسان باشد.
و اخرجت الارض اثقالها، زمین سنگینیهای خود را خارج میکند. همانطور که امروزه میدانیم، پوستهی جامد سطحِ زمین، بسیار بسیار نازکتر از لایههای خمیری و مذابِ درون زمین است. مسلما با باز شدن یا از بین رفتنِ پوستهی جامدِ نازک زمین، مواد سنگین و دارای چگالی بالای زمین، از سطح زمین خارج میشود. این مساله نیز میتواند استعارهای از سنگینی کارها و اعمال بیشمارِ انسانها باشد که در روز رستاخیز برونریزی میشود.
و قال الانسان ما لها، انسانِ متحیر، میپرسد چه شده؟! در این تحولات آیا انسانی باقی میماند؟! آیا جنبندهای در این تغییر شرایط میتواند بگریزد؟! مسلما اگر انسان خبر وقوع اینچنین حادثهای را بشنود، قطعا میپرسد چه رخ داده؟! البته مسلما هر لرزشی، پیش لرزههایی نیز دارد. اما این نیز با توجه به آیههای بعد، نشانهای از تحیر انسان از رستاخیز و مشاهدهی پیامدهای رفتارش میباشد.
«یومئذ» در واژهنامه به معنای در این روز، در این هنگام، در آن زمان و در آن هنگام آمده است. باید دقت کرد که زمان و واحدهای زمانی، اعتباری هستند. نکتهی اول آنکه مثلا در کرهی زمین، هر گروهی از انسانها برای خود تقویمی دارند و زمان را از مبدای قراردادی محاسبه میکنند. سرعت هم که معیاری متشکل از مسافت پیموده شده در زمان است نیز به صورت اعتباری با همین زمان سنجیده میشود. در زمانِ قراردادی ما، یک شبانهروز در کرهی زمین ۲۴ ساعت است. اما در کرهای دیگر شاید شبانهروز ۱۰ ساعت باشد (با قاعدهی اعتباری ما البته!). در قرآن هم تعبیرهای زمانی داریم، مثلا اینکه زمین در چند روز آفریده شده است. این روز، با روزی که ما در نظر میگیریم و میشناسیم متفاوت است. نکتهی دیگر آنکه زمان میتواند به محدودههای زمانی وقوع حادثه هم اطلاق شود. یعنی محدودهای که حادثهای آغاز شود تا حادثهای پایان یابد، که میتوان از آن به هنگامهی حادثه تعبیر نمود.
یومئذ تحدث اخبارها، در آن زمان، زمین اخبارش را بازگو میکند. تحدث یعنی حادث شده. مقصود از این اخبار چیست؟! برخی گفتهاند که اعمال و رفتار زندگی انسانها بازگو میشوند. ما یکی از میلیاردها موجودِ روی کره زمین هستیم. ممکن است مقصود این باشد که با وجود این عدم و نابودی زمین، هیچ اطلاعاتی از بین نمیرود. در حقیقت، جهان مثل کتابِ هستی است و موجودات در حال حک کردن آثار خود بر این کتاب هستی هستند. امروزه به سادگی انسانها اخبار را از روی زمین و درختان و فسیلها، با علم زمینشناسی و دیرینشناسی بیان میکنند. انسانها با مشاهدهی لایههای درخت، سن درخت را تخمین میزنند و یا با تجزیه و تحلیل سنگها و فسیلها، سنِ تقریبی شکلگیری و روند شکلگیری آنها را برآورد میکنند. وقتی که اطلاعات ما که مخلوق هستیم، تا این حد توانسته پیش برود، مسلما کسی که خالق ما و هستی است، خواندنِ این کتابِ هستی برایش بهآسانی صورت میگیرد. مولوی در دفتر چهارم مثنوی معنوی زیبا این مطلب را بیان کرده است:
… ای خِرد بَرکِش تو پر و بالها
سوره بر خوان زلزلت زلزالها
در قیامت این زمین بر نیک و بد
کی ز نادیده گواهیها دهد
که تحدث حالها و اخبارها
تظهر الارض لنا اسرارها … (مرجع)
همچنین مولوی در دفتر اول مثنوی معنوی میگوید:
… سر از آن رو مینهم من بر زمین
تا گواه من بود در روز دین
یوم دین که زلزلت زلزالها
این زمین باشد گواه حالها
گو تحدث جهره اخبارها
در سخن آید زمین و خارهها
فلسفی منکر شود در فکر و ظن
گو برو سر را بر آن دیوار زن
نُطق آب و نطق خاک و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل … (مرجع)
باین ربک اوحی لها، «وحی» را معمولا پیامی از خداوند گفتهاند که به پیامبران الهام میشدهاست. اما خداوند در قرآن گفتگوی اشارهوار حضرت زکریا با دیگران، وقتی که فرشتگان به او خبر فرزند را دادند، به وحی تعبیر کرده است. پس ایما و اشارههای او را قرآن به وحی تعبیر کرده است. این تعبیر برای حواریون و مادر حضرت موسی(ع) نیز بهکار رفته است. این تعبیر همچنین برای زنبور عسل، برای طبقات بالای جو و آسمان نیز استفاده شده است. یعنی میتوان گفت هر نوع انتقال مطلب به غیر از شیوههای متعارف «وحی» است. لذا خداوند از تعبیر وحی برای این رویداد نیز استفاده میکند.
یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم، آن زمان مردم از نهانخانههای درون خاک، پراکنده میشوند. اشتاتا اینجا به پراکندگی اشاره دارد. این خروج برای پیامد کارهایشان را ببینند. شاید به خارج شدن پروانهها از پیله دقت کرده باشید، یا خروجِ لاکپشتها از تخم و … وقتی که خارج میشوند انگار بهدنبال هدفی هستند، بهسویی میروند، پراکنده میشوند و آنطوری که برای آنها رقم خورده، گام برمیدارند یا پرواز میکنند. انگار الهامی فطری برای آنها وجود دارد، انگار وحی به آنها رسیده. اما این تازه متولد شدهها درکی از آن ندارند. لذا قرآن همهی این تعابیر را بهصورت نکره بکار برده است، یعنی برای ما انسانها شناخته شده نیست.
مولوی در دفتر ششم مثنوی معنوی میگوید:
… فعل تو که زاید از جان و تنت
همچو فرزندت بگیرد دامنت
فعل را در غیب صورت میکنند
فعل دزدی را نه داری میزنند
دار کی ماند به دزدی لیک آن
هست تصویر خدای غیبدان
در دل شحنه چو حق الهام داد
که چنین صورت بساز از بهر داد
تا تو عالم باشی و عادل قضا
نامناسب چون دهد داد و سزا … (مرجع)
فمن یعمل مثقال ذره شرا یره. فمن یعمل مثال ذره خیرا یره. «مثقال» از ثقل گرفته شده است، یعنی هر چیزی که وزن و ارزشی دارد. «ذره» هم از ذر گرفته شده است که عربها به مورچههای ریز زردرنگ که بندریها به آن گیرغ میگویند، گفته میشده است. آنزمان ذره به ریزترین چیز ممکن میگفتند. لذا در حال حاضر ما ذرات ریزاتمی مثل کوارکها میشناسیم. لذا این آیه و آیهی بعدی میگوید هر کسی عمل کند، چه اینکار بهنظر شما کوچک و بیمقدار باشد و چه بزرگ، همه در نظر گرفته میشود.
دقت کنید که شر و خیر در ارتباط انسان با دیگران معنا مییابد، لذا وقتی انسان بداند که کوچکترین عمل خوب یا بدی که در قبال دیگران یا سایرین (طبیعت و …) انجام میدهد، در این کتابِ هستی ثبت و ضبط میشود، آنوقت شمردهتر و سنجیدهتر رفتار میکند. مولوی در دفتر ششم مثنوی معنوی میفرماید:
… متهم کن نفس خود را ای فتی
متهم کم کن جزای عدل را
توبه کن مردانه سر آور به ره
که فمن یعمل بمثقال یره
در فسون نفس کم شو غرهای
که آفتاب حق نپوشد ذرهای
هست این ذرات جسمی ای مفید
پیش این خورشید جسمانی پدید
هست ذرات خواطر و افتکار
پیش خورشید حقایق آشکار (مرجع)
بنابراین انسان باید حواسش به اعمالش باشد و بداند که اعمالش، موالیدی دارد و آثارِ اعمالِ او پس از انجام دادنش، دیگر دستِ خود انسان نیست و در این جامعه، هستی و طبیعت باقی میماند. لذا مولوی در دفتر اول مثنوی معنوی در میان داستان بازرگان و طوطی اشارهای به این آثارِ اعمال میکند:
… نکتهای کان جَست ناگه از زبان
همچو تیری دان که آن جَست از کمان
وا نگردد از ره آن تیر، ای پسر
بند باید کرد سیلی را ز سَر
چون گذشت از سَر جهانی را گرفت
گر جهان ویران کند، نبود شگفت
فعل را در غیب اثرها زادنیست
و آن موالیدش بحکم خلق نیست … (مرجع)
برچسب ها: آثار اعمال انسان تفسیر قرآن خیر دکتر محمدپور دکتر محمدحسن محمدپور ذره خیر ذره شر رستاخیز رسیدگی به اعمال سزای اعمال سوره الزلزال سوره زلزال شر قرآن کتابی خواندنی قیامت لرزش زمین محمدپور محمدحسن محمدپور مولوی