سوره النباء

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾

درباره چه چیز از یکدیگر مى ‏پرسند (۱)

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿۲﴾

از آن خبر بزرگ (۲)

الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿۳﴾

که در باره آن با هم اختلاف دارند (۳)

کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿۴﴾

نه چنان است به زودى خواهند دانست (۴)

ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿۵﴾

باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست (۵)

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿۶﴾

آیا زمین را گهواره‏ اى نگردانیدیم (۶)

وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿۷﴾

و کوهها را [چون] میخهایى [نگذاشتیم] (۷)

وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾

و شما را جفت آفریدیم (۸)

وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا ﴿۹﴾

و خواب شما را [مایه] آسایش گردانیدیم (۹)

وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسًا ﴿۱۰﴾

و شب را [براى شما] پوششى قرار دادیم (۱۰)

وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿۱۱﴾

و روز را [براى] معاش [شما] نهادیم (۱۱)

وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿۱۲﴾

و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم (۱۲)

وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿۱۳﴾

و چراغى فروزان گذاردیم (۱۳)

وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿۱۴﴾

و از ابرهاى متراکم آبى ریزان فرود آوردیم (۱۴)

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿۱۵﴾

تا بدان دانه و گیاه برویانیم (۱۵)

وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا ﴿۱۶﴾

و باغهاى در هم پیچیده و انبوه (۱۶)

إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا ﴿۱۷﴾

قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است (۱۷)

یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿۱۸﴾

روزى که در صور دمیده شود و گروه گروه بیایید (۱۸)

وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا ﴿۱۹﴾

و آسمان گشوده و درهایى [پدید] شود (۱۹)

وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰﴾

و کوهها را روان کنند و [چون] سرابى گردند (۲۰)

إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱﴾

[آرى] جهنم [از دیر باز] کمینگاهى بوده (۲۱)

لِلطَّاغِینَ مَآبًا ﴿۲۲﴾

[که] براى سرکشان بازگشتگاهى است (۲۲)

لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا ﴿۲۳﴾

روزگارى دراز در آن درنگ کنند (۲۳)

لَا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴﴾

در آنجا نه خنکى چشند و نه شربتى (۲۴)

إِلَّا حَمِیمًا وَغَسَّاقًا ﴿۲۵﴾

جز آب جوشان و چرکابه‏ اى (۲۵)

جَزَاءً وِفَاقًا ﴿۲۶﴾

کیفرى مناسب [با جرم آنها] (۲۶)

إِنَّهُمْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ حِسَابًا ﴿۲۷﴾

آنان بودند که به [روز] حساب امید نداشتند (۲۷)

وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ﴿۲۸﴾

و آیات ما را سخت تکذیب میکردند (۲۸)

وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا ﴿۲۹﴾

و حال آنکه هر چیزى را برشمرده [به صورت] کتابى در آورده‏ ایم (۲۹)

فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿۳۰﴾

پس بچشید که جز عذاب هرگز [چیزى] بر شما نمى‏ افزاییم (۳۰)

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿۳۱﴾

مسلما پرهیزگاران را رستگارى است (۳۱)

حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿۳۲﴾

باغچه ‏ها و تاکستانها (۳۲)

وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿۳۳﴾

و دخترانى همسال با سینه‏ هاى برجسته (۳۳)

وَکَأْسًا دِهَاقًا ﴿۳۴﴾

و پیاله ‏هاى لبالب (۳۴)

لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ﴿۳۵﴾

در آنجا نه بیهوده‏ اى شنوند و نه [یکدیگر را] تکذیب [کنند] (۳۵)

جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿۳۶﴾

[این است] پاداشى از پروردگار تو عطایى از روى حساب (۳۶)

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿۳۷﴾

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است بخشایشگرى که کس را یاراى خطاب با او نیست (۳۷)

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَهُ صَفًّا لَا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾

روزى که روح و فرشتگان به صف مى‏ ایستند و [مردم] سخن نگویند مگر کسى که [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گوید (۳۸)

ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿۳۹﴾

آن [روز] روز حق است پس هر که خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید (۳۹)

إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا ﴿۴۰﴾

ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم روزى که آدمى آنچه را با دست ‏خویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم (۴۰)

 

سوره ۷۸ قرآن کریم به نام نباء، در جزء ۳۰ شامل ۴۰ آیه است و سوره‌ای مکی می‌باشد. جزء سی قرآن کریم با این سوره آغاز می‌شود که نام آن به خبری مهم اشاره دارد.

عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ﴿۱

درباره چه چیز از یکدیگر مى ‏پرسند (۱)

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿۲

از آن خبر بزرگ (۲)

الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿۳

که در باره آن با هم اختلاف دارند (۳)

کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿۴

نه چنان است به زودى خواهند دانست (۴)

ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿۵

باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست (۵)

از چه چیزی دارند سوال می‌پرسند؟! چه چیزی در ذهن مردم مطرح شده است؟! چه مساله‌ای است که درک و فهمش برایشان مشکل است؟! درباره‌ی آن خبر بزرگی که در مورد آن اختلاف نظر دارند. این‌طور نیست که ندانند، به زودی خواهند دانست، پس این‌طور نیست، به زودی علم خواهند یافت. پدیده‌های علمی جهان در گذشته و حال، اگر علت‌ها و معلول‌های آن را درک کنیم، برای انسان قابل درک و فهم می‌شود، لذا اختلاف نظرها کم می‌شود و بر سر یک واقعیت یا حقیقت توافق می‌گردد. اما درک وجود خداوند، یا آن‌چیزی که هنوز تحقق نیافته است مثل قیامت، از رابطه‌ی علت و معلولی برای انسان یا نشدنی است و یا پیچیده است. لذا خداوند را از روی آثار و نشانه‌هایش می‌شناسیم و در خصوص قیامت با نشانه‌های موجود در آیه‌های قرآن، وجود و کیفیت تحقق آن را درک می‌کنیم. لذا پروردگار در ادامه آیات چشم انسان را به روی نشانه‌هایی باز می‌کند.

*نباء: خبر، خبر مهم، به پیامبران می‌گویند انبیا یا نبیئین.

أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿۶

آیا زمین را گهواره‏ اى نگردانیدیم (۶)

وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿۷

و کوهها را [چون] میخهایى [نگذاشتیم] (۷)

وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸

و شما را جفت آفریدیم (۸)

وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا ﴿۹

و خواب شما را [مایه] آسایش گردانیدیم (۹)

وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسًا ﴿۱۰

و شب را [براى شما] پوششى قرار دادیم (۱۰)

وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿۱۱

و روز را [براى] معاش [شما] نهادیم (۱۱)

وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿۱۲

و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم (۱۲)

وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿۱۳

و چراغى فروزان گذاردیم (۱۳)

وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿۱۴

و از ابرهاى متراکم آبى ریزان فرود آوردیم (۱۴)

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿۱۵

تا بدان دانه و گیاه برویانیم (۱۵)

وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا ﴿۱۶

و باغهاى در هم پیچیده و انبوه (۱۶)

إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا ﴿۱۷

قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است (۱۷)

آیا زمین را گهواره و مهد شما قرار نداده‌ایم که زمین جای آرامی برای شما بشود. آیا کوه‌ها همچون میخ‌هایی نیستند، که سبب ثبات لایه‌های سطحی زمین شده‌اند و هم‌چون دستی پنجه در لایه‌های زیرین کشیده‌اند. اگر کره‌ی زمین را سیب در نظر بگیریم، قشر نازک و سخت سطحی زمین نسبت به قشر مذاب آن، از پوست سیب نیز نازک‌تر است، گویی کوه‌ها لنگرهای سطح زمین هستند تا بتوانیم در آرامش روی سطح زمین زندگی کنیم. آیا جفت‌ها و زوج‌هایی برای شما خلق نکردیم. کره‌ی زمین عمری معادل ۶/۴ میلیارد سال دارد، زوجیت یک پدیده‌ی متاخر بر روی این کره‌ی خاکی است و زوجیت سبب توسعه‌ی سریع و گسترش حیات گیاهان، حیوانات و انسان‌ها بر روی زمین شده است. گویی زوجیت آغاز تکامل موجودات گیاهی تا آخرین حلقه‌ی تکامل یعنی پستانداران است. آیا خواب را مایه آسایش و سبات قرار ندادیم. تمام اعضا و جوارح در خواب است که آرامش می‌یابد و مکانیزم ترمیم بدن در خواب و استراحت شبانه سرعت می‌گیرد. آیا شب را پوششی برای شما قرار ندادیم. آیا روز را وسیله‌ی معاش و زندگی قرار ندادیم. آیا هفت چیز محکم را در بالای سر شما قرار ندادیم، این هفت لایه‌ی جو زمین هم‌چون محافظی برای کره زمین محسوب می‌شوند. آیا چراغی فروزان را قرار ندادیم. خورشیدی که دائما تشعشع دارد و امواج مورد نیاز شما را به سمت زمین می‌رساند. آیا بخارهای آبی متراکم را هم‌چون بارانی فرو نفرستادیم. تحت تاثیر این تابش خورشید، از چیزهایی که فشرده و متراکم شده، آب فراوانی را نازل کردیم. تا حبه‌ها و دانه‌ها و نبات‌ها و روییدنی‌ها خارج شوند و باغ‌هایی متراکم و انبوه ایجاد شوند. لذا این آیه‌ها دارد حرکتی را در کره زمین نشان می‌دهد که رفته رفته سبب بقای حیات و تکامل در این سیاره شده است. آیا با این حرکت، گردش و مقدمه‌هایی که یکی پس از دیگری به سوی کمال ایجاد شده است و این مسیر تکامل را طی نموده است، انسان فکر می‌کند که بی سبب رها می‌شود یا می‌اندیشد که این‌که این جریان حرکتی ادامه خواهد داشت؟! قطعا روز جدایی و منفصل شدنی نیز خواهد بود که به دیدارش خواهید رسید و آن روز را ملاقات خواهید کرد. این روز چگونه از راه می‌رسد و چگونه روزی است؟!

*مهاد: گهواره، مهد، مکانی برای آرامش

*جعل: قرار دادن، گرداندن

*جبال: جمع جبل، کوه‌ها

*اوتاد: جمع وتد، میخ‌ها

*نوم: خواب

*سبات: قطع کار، آسایش، تعطیل. یهودی‌ها روز شنبه را یوم السبت می‌گویند، یعنی روز تعطیل.

*لباس: پوشش، لباس

*معاش: زندگی، معیشت، معاش

*معصرات: فشرده‌ها، متراکم‌ها، هم‌خانواده عصاره

*فصل: جدایی، منفصل شدن، روزی که نوزاد از بدن مادر خارج می‌شود نیز یوم الفصل است.

*میقات: وعده‌گاه، محل ملاقات، محل تلاقی، محل رسیدن

یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿۱۸

روزى که در صور دمیده شود و گروه گروه بیایید (۱۸)

وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا ﴿۱۹

و آسمان گشوده و درهایى [پدید] شود (۱۹)

وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰

و کوهها را روان کنند و [چون] سرابى گردند (۲۰)

إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱

[آرى] جهنم [از دیر باز] کمینگاهى بوده (۲۱)

لِلطَّاغِینَ مَآبًا ﴿۲۲

[که] براى سرکشان بازگشتگاهى است (۲۲)

لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا ﴿۲۳

روزگارى دراز در آن درنگ کنند (۲۳)

لَا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴

در آنجا نه خنکى چشند و نه شربتى (۲۴)

إِلَّا حَمِیمًا وَغَسَّاقًا ﴿۲۵

جز آب جوشان و چرکابه‏ اى (۲۵)

جَزَاءً وِفَاقًا ﴿۲۶

کیفرى مناسب [با جرم آنها] (۲۶)

إِنَّهُمْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ حِسَابًا ﴿۲۷

آنان بودند که به [روز] حساب امید نداشتند (۲۷)

وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ﴿۲۸

و آیات ما را سخت تکذیب میکردند (۲۸)

وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا ﴿۲۹

و حال آنکه هر چیزى را برشمرده [به صورت] کتابى در آورده‏ ایم (۲۹)

فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿۳۰

پس بچشید که جز عذاب هرگز [چیزى] بر شما نمى‏ افزاییم (۳۰)

در این‌جا استعاره‌هایی بیان می‌شود تا روز فصل را بهتر بشناسیم. روزی که در شیپور دمیده می‌شود و همه گروه گروه خواهید آمد. انگار نظم فعلی به هم می‌خورد و آسمان گشوده خواهد شد و درهایی باز می‌شود. پروردگار در آیه‌ی ۱۲ اشاره داشت که هفت چیز محکم در بالای سر است، پس با این گشودگی، این نظم به هم می‌خورد و این لایه‌ها گشوده می‌شوند و دیگر حالت گذشته را نخواهند داشت. کوه‌هایی که سرجایشان بودند، دیگر چون میخی ایستا نیستند، بلکه سیر و حرکت می‌کنند، کوه‌ها دیگر متراکم نخواهند بود، بلکه هم‌چون سرابی پودر و متلاشی می‌شوند. گویی جهنم کمین‌گاهی است برای طاغیان و سرکشان. روزگاری دراز و مدتی طولانی در این شرایط خواهند ماند. در آن‌جا نه چیز خنکی و نه نوشیدنی گوارایی می‌چشند، مگر چیز جوشان و چرکابی. این تشبیه از انفصال، شرایطی را متصور می‌کند که در آن شرایط آب خنک از گلوی کسی پایین نمی‌رود و گویی راه گریزی ندارند. آیا همه چنین بی‌چاره و درمانده‌اند؟! این جزا موافق طبع آن‌ها و بازتاب وجودی آن‌هاست. گویی آن‌چیزی که هست با عملشان وفق دارد. آن‌ها اصلا امیدی به حساب و کتاب نداشتند و نشانه‌های ما را تکذیب می‌کردند. در حالی‌که ما هر چیزی را احصا کرده بودیم و به عدد و رقم برشمرده بودیم و برای آن حساب و کتابی نهاده بودیم. پس بچشید که جز عذاب هرگز بر شما اضافه نخواهد شد. اما در جهت مقابل آن:

*صور: شیپور

*ینفخ فی الصور: در شیپور دمیده شدن، به معنای آغاز یک مرحله‌ی جدید و یا آغاز یک مرحله‌ی دیگر است. دمیدن در شیپور به معنای آگاهی یافتن از یک تغییر و یا آگاهی یافتن از یک فرمان نیز هست.

*سراب: سراب، هم‌چون غباری در آسمان

*مرصاد: ایستگاه رصد، کمین‌گاه، رصد کردن یعنی تحت نظر داشتن و چیزی را کنترل و مراقبت کردن

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿۳۱

مسلما پرهیزگاران را رستگارى است (۳۱)

حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿۳۲

باغچه ‏ها و تاکستانها (۳۲)

وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿۳۳

و دخترانى همسال با سینه‏ هاى برجسته (۳۳)

وَکَأْسًا دِهَاقًا ﴿۳۴

و پیاله ‏هاى لبالب (۳۴)

لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ﴿۳۵

در آنجا نه بیهوده‏ اى شنوند و نه [یکدیگر را] تکذیب [کنند] (۳۵)

جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿۳۶

[این است] پاداشى از پروردگار تو عطایى از روى حساب (۳۶)

همانا برای متقیان و پرهیزگاران وسیله‌ی نجات و دستگیره‌های نجات و رستگاری است. گویی باغچه‌هایی مرطوب و انگورهایی دارند و همسران/همنشینانی برجسته، و جام پُر و پیمانی. این افراد با کسانی مصاحبت دارند که دارای انرژی مثبتی هستند و در کنار آن‌ها در جهت مثبت و سازنده پیش می‌روند. جزاء این افراد نیز دارای حساب و کتابی است و انسان‌های خوب هم سلسله مراتبی خواهند داشت. کسی که این وعده‌ها و هشدارها را به انسان داده است، کیست؟!

*فوز: رستگاری، نجات و عبور سلامت از شرایط سخت. عرب به بیابان مفازه می‌گفته‌اند، زیرا در بیابان هیچ علامت و نشانه‌ای برای یافتن مسیر نجات نبود، فوز (فازه) به کسی می‌گفته‌اند که بتواند در این گمراهی، مسیر را بیابد و با تشخیص درستش از این بیابان بگذرد. فلاح: فلاح به معنای شکوفان شدن است. فلاح در دنیا انجام می‌شود. فوز در آخرت انجام می‌شود.

*حدائق: باغی سبز و خرم، آن‌چیزی که رطوب و آب دارد.

*کواعب: همسران (زن و مرد)

*اتراب: هم‌سن و سال

*کاسا: کاسه، پیمانه، جام شراب

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿۳۷

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است بخشایشگرى که کس را یاراى خطاب با او نیست (۳۷)

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَهُ صَفًّا لَا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸

روزى که روح و فرشتگان به صف مى‏ ایستند و [مردم] سخن نگویند مگر کسى که [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گوید (۳۸)

ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿۳۹

آن [روز] روز حق است پس هر که خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید (۳۹)

إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا ﴿۴۰

ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم روزى که آدمى آنچه را با دست ‏خویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم (۴۰)

پروردگار آسمان‌ها و زمین و آن‌چیزی که بین آن‌ها است، پروردگار رحمانی است که در برابر او هیچ‌کسی را یارای خطاب قرار گرفتن با او نیست. پروردگارِ ذره تا کهکشان و فرا کهکشان‌ها که هیچ کس در برابر او حق خطابه و سخن ندارد. روزی که روح و ملائکه به صف ایستاده‌اند و هیچ‌کسی سخن نمی‌گوید، مگر این‌که پروردگار رحمان به او اجازه دهد و جز سخن راست نمی‌گویند.

ملائک استعاره‌ای از نیروهای کارگزار جهان هستند. وقتی سال تحصیلی تمام می‌شود، فرض کنید همه دانش‌آموزان و معلمان در محضر مدیر در سالن اجتماعاتی به صف شده‌اند و همه در معرض معلمان و آزمون‌گران خودشان قرار می‌گیرند. این‌گونه است که هر معلمی بیان می‌کند که هر دانش‌آموز چقدر توانایی داشت و از درس و تربیت مورد آموزش مربی، چه میزان یاد گرفت و چه نمره‌ای کسب کرد. در مدرسه‌ی هستی که خداوند مدیر و مدبر آن است، انسان دو آزمون و ارزشیابی را باید پشت سر بگذارد، نخست آزمون استعدادها، هوش و توانایی‌هایی که به انسان داده شده بود تا بتواند این روح متعالی خداوند را در جهت کمال و تعالی ببرد و این روح همان استعدادی است که انسان بتواند خداگونه بیاندیشید، رفتار کند و عمل نماید. ثانیا، امکاناتی که می‌توانستیم در این راه استفاده کنیم و تحت تعلیم و تربیت الهی رشد کنیم و شکوفا شویم که این امکانات تربیتی تعبیری از ملائکه هستند. این روز، حق و تحقق یافتنی است و این اتفاق خواهد افتاد. وقتی این روز حتمی و قطعی است، هر کسی که بخواهد به سوی پروردگار و ربش راه و مسیر ماب و بازگشتگاهی می‌یابد. همانا ما (مجموعه‌ی جهان و این سیستم و نظام تربیتی الهی) شما را به عذاب نزدیکی بیم می‌دهد، روزی که آدمی نگاه می‌کند به آن چیزی که پیش فرستاده است و کسی که ندیده گرفته و همه چیز را کفران و انکار کرده است، خواهد گفت: ای کاش خاک بودم. ای‌کاش اصلا به این دنیا نیامده بودم و این سرنوشت را پیدا نمی‌کردم.

خداوند به همه ما توفیق دهد که در دنیا بتوانیم دستگیره‌های تقوا را بگیریم تا بتوانیم از نعمت‌های الهی کمال‌بخش بهره‌مند شویم و با استعداد و توانایی‌های کمالی که خداوند در وجودمان نهاده است با تربیتی الهی در مسیر الهی گام برداریم و در روز رستاخیز از کم بودن و یا نداشتن دستاوردهای خود شرمنده نباشیم.

*روح: نیروی استعدادی جهان در جهت اندیشه، رفتار و اعمالی در مسیر الهی و در جهت قرب به خداوند

*ملائکه: بهره‌گیری از امکانات و تعلیم و تربیت در مسیر هدایت

در قرآن ترکیب روح و ملائکه سه بار آمده است، در سوره‌ی قدر، در سوره‌ی و در سوره نباء.

*شاء: خواستن

*مآب: بازگشتگاه

*عذاب: رنج، معذب بودن، هم‌خانواده‌ی معذب

*مرء: انسان، آدمی، موجود

دیدگاهتان را بنویسید

سه × دو =