سوره المجادله

 

سوره مجادله به عنوان سوره ۵۸ قرآن دارای ۲۲ آیه است و در جزء ۲۸ قرآن قرار دارد. نام سوره مجادله از آیه نخست این سوره گرفته شده است که به بگو مگو و دعوای خانوادگی بین زن و شوهر اشاره دارد. این سوره در سال ۹ هجری نازل شده است، در حالی‌که جامعه اسلامی شکل گرفته و اکنون نیاز به بیان مسائلی جزئی برای اداره و مدیریت نمودن مسائل روبنایی جامعه است. نام الله در این سوره و سوره طلاق بسیار آمده است. گویی انسان باید در دو مقوله‌ی طلاق و مجادله زن و شوهر و همین‌طور در مباحث نظامی و جنگی مرتبط با دفاع و جهاد، بیشتر متوجه خداوند باشد و بیشتر تقوا به خرج دهد و بر نفس خودش کنترل بیشتری داشته باشد. بحث در این‌جا این است که چطور می‌شود که با این‌که افراد مومن شده‌اند و تشکیل جامعه ایمانی داده‌اند، همچنان خودخواهی‌هایی در بین آن‌ها وجود دارد؟ از این خودخواهی‌ها در پنج جلوه در این سوره رونمایی می‌شود. از رابطه دو نفر و مجادله بین زن و شوهر، نجوا و درگوشی صحبت کردن در جمع، تا گروه‌های کوچک و بزرگی که به خاطر منافع شخصی در بین سایر انسان‌ها، برای خود یک حساب مجزا باز می‌کنند و حساب خود را از دیگران جدا می‌نمایند که این نیز نوعی خودخواهی است. در ادامه به خودخواهی‌های گروهی می‌رسد، کسی که زودتر در مجلس سخنرانی حاضر شده است و برای خودش جانماز پهن کرده و خود را مقدم بر دیگران می‌داند. پس از آن سوء استفاده از جهل و بی خبری مردم برای نزدیک شدن به مرکز قدرت مطرح می‌شود و در آخر ارتباطی که با بیگانگان برقرار می‌کنند تا با فرصت‌طلبی عضو حزب باد بشوند. این خودخواهی‌ها همگی آفت جامعه ایمانی است که چه به صورت خُرد و چه کلان می‌تواند ویران‌گر باشد.

*مجادله: مجادله به معنای باز کردنِ پیچیدگی شخصیتی طرف مقابل برای غلبه و تسلط بر آن در گفتگو و بحث با او است. جدال به باز کردن گرهی کور گفته می‌شود.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ﴿۱﴾

خدا گفتار [زنى] را که در باره شوهرش با تو گفتگو و به خدا شکایت میکرد شنید و خدا گفتگوى شما را مى ‏شنود زیرا خدا شنواى بیناست (۱)

خدا شنید گفته‌ی آن زنی را که با تو درباره‌ی شوهرش مجادله می‌کرد و به بحث می‌پرداخت و درد دلش را نزد خدا می‌برد و به خدا پناه می‌برد، خداوند محاوره و گفتگوی شما را همیشه می‌شنود، همانا خداوند سمیع و بصیر است و هم می‌شوند و هم می‌بیند که چه می‌گویید و چه می‌کنید. مجادله بر سرچه بوده است؟!

الَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنْکُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿۲﴾

از میان شما کسانى که زنانشان را ظهار مى کنند [و مى‏ گویند پشت تو چون پشت مادر من است] آنان مادرانشان نیستند مادران آنها تنها کسانى‏ اند که ایشان را زاده‏ اند و قطعا آنها سخنى زشت و باطل مى‏ گویند و[لى] خدا مسلما درگذرنده آمرزنده است (۲)

وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا ذَلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿۳﴾

و کسانى که زنانشان را ظهار مى کنند سپس از آنچه گفته‏ اند پشیمان مى ‏شوند بر ایشان [فرض] است که پیش از آنکه با یکدیگر همخوابگى کنند بنده‏ اى را آزاد گردانند این [حکمى] است که بدان پند داده مى ‏شوید و خدا به آنچه انجام مى‏ دهید آگاه است (۳)

فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِینًا ذَلِکَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۴﴾

و آن کس که [بر آزادکردن بنده] دسترسى ندارد باید پیش از تماس [با زن خود] دو ماه پیاپى روزه بدارد و هر که نتواند باید شصت بینوا را خوراک بدهد این [حکم] براى آن است که به خدا و فرستاده او ایمان بیاورید و این است‏ حدود خدا و کافران را عذابى پردرد خواهد بود (۴)

إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿۵﴾

بى‏ گمان کسانى که با خدا و فرستاده او مخالفت مى کنند ذلیل خواهند شد همان‏گونه که آنان که پیش از ایشان بودند ذلیل شدند و به راستى آیات روشن [خود] را فرستاده‏ ایم و کافران را عذابى خفت ‏آور خواهد بود (۵)

یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿۶﴾

روزى که خداوند همه آنان را بر مى‏ انگیزد و به آنچه کرده‏ اند آگاهشان مى‏ گرداند خدا [کارهایشان را] برشمرده است و حال آنکه آنها آن را فراموش کرده‏ اند و خدا بر هر چیزى گواه است (۶)

آن‌هایی از شما که زنانشان را ظهار می‌کنند و طلاق عاطفی می‌دهند، بدانند آن‌ها که مادرشان نمی‌شوند و مادر آن‌ها جز کسانی که آن‌ها را زاییده‌اند نیست، یعنی با یک حرف که چیزی رخ نمی‌دهد، مسلما بدون شک و تردید حرفی زشت و حرفی مفت و منحرف از حق زده‌اند، خداوند صاحب عفو و مغفرت است.

آن مردانی که این حرف را به زنانشان بزنند و پس از آن گفته، پشیمان شوند و بخواهند به سمت همسرشان برگردند و عودت بیابند، باید قبل از آن‌که به زن خود نزدیک شوند، گردن اسیری را از بند آزاد سازند و خداوند شما را موعظه می‌کند و به شما اندرز می‌دهد که خداوند به آن‌چه عمل می‌کنید خبره است. به عبارت دیگر، چون با این رفتارشان به بنیان خانواده که مهم‌ترین بنیان در جامعه است، آسیب زده‌اند و زنشان را در حکم برده پایین آورده‌اند، اکنون باید برده و اسیری را آزاد کنند تا این لطمه را جبران نمایند. این بدان سبب است که خودخواهی را کنار بگذارند و شخصیت زن را حفظ کنند. حال اگر برده نبود یا کسی نتوانست برده و اسیری را آزاد کند؟!

اگر کسی نمی‌یابد، پس قبل از آن‌که با زنش تماسی داشته باشد، باید دو ماه پشت سرهم روزه بگیرد، اما اگر کسی استطاعت این‌کار را نداشت، باید به شصت نفر طعام دهد که حدود و مرزهای خدا این‌جاست و برای کافران که حقایق را کتمان کنند و این مسایل را نادیده بگیرند، عذاب دردناکی است. چرا به خاطر یک جمله این فرمان سخت آمده است؟! برای آن‌که به خدا و رسولش ایمان بیاورید. زیرا ایمان حرفی و کلامی نیست، بلکه امن، امان و ایمنی بخشیدنی است که در تمام لحظات زندگی باید جاری باشد. لذا این تنبیه برای آن است که مفهوم امن و امان یافتن و امن و امان دادن در پناه خداوند و رسولش را بفهمی و بدانی که قانون خداوند جدی است.

کسانی که این را رعایت نکنند چه؟! آن‌ها کسانی هستند که بی‌گمان با خدا و رسولش وارد جنگ شده‌اند و با او مخالفت کرده‌اند که ذلیل و خوار خواهند شد، همانند پیشینیانی که این‌چنین شدند، ما آیات روشنی را نازل کردیم و کافران و نادیده‌گیرندگان را عذابی خفیف کننده خواهد بود. روزی که خداوند همه را جمع می‌کند و خداوند به آن‌چه کرده‌اند آگاهشان می‌سازد، زیرا خداوند همه‌ی آن‌ها را ثبت و ضبط کرده است، با این‌که آن‌ها فراموش کرده‌اند، زیرا خداوند بر هرچیزی شاهد و گواه است.

این آیات بسیار تامل برانگیز است، باید به این خودخواهی که در مناسبات دوطرفه ظهور می‌کند، اندیشید. توجه به این‌که کانون خانواده که بنیان و زیربنای جامعه است چطور می‌تواند با جمله‌ای، گفتگویی، مجادله‌ای و سنتی نادرست به بازی گرفته شود و به جامعه آسیبی جدی وارد نماید. امروزه نیز سنت‌های آسیب‌زننده هم‌چون وضع مهریه‌های سنگین، تهمت و افترا بستن، دروغ گفتن، سرکشیدن به محیط‌های خصوصی افراد، دخالت در زندگی‌ها و … با این‌که بنیان‌کن است، اما همچنان رایج است.

*ظهار: طلاق ظهار نوعی طلاق عاطفی در عهد جاهلیت بوده است که وقتی مرد رنجیده می‌شده با عصبانیت به زنش می‌گفته که تو مثل مادرم هستی و دیگر به تو حسی ندارم و مثل محرام من شده‌ای که ازدواج با آن‌ها حرام است. در نتیجه آن زن بر او حرام می‌شده، در حالی‌که هنوز در عقد ازدواج او بوده است. این زن معلق می‌مانده است و این نوعی تحریم فرهنگی در آن دوران بوده است. این بلاتکلیفی برای زن که در حالی‌که همسر دارد، همسری ندارد و کانون خانواده که نخستین بنیان اجتماعی است از هم می‌پاشد، حس یاس و ناامیدی را پدید می‌آورد.

*زور: حرف یاوه، حرف مفت

*یحادون: از کلمه حدید می‌آید که کسی را می‌گویند که به جنگ کسی می‌رود.

*کبت: سرکوب شدن، ذلیل و خوار کردن، فردی را با کتک سیاه و کبود نمودن

*احصاه: برشمردن، ثبت و ضبط کردن

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَهٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿۷﴾

آیا ندانسته‏ اى که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مى‏ داند هیچ گفتگوى محرمانه‏ اى میان سه تن نیست مگر اینکه او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست و نه کمتر از این [عدد] و نه بیشتر مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کرده‏ اند آگاه خواهد گردانید زیرا خدا به هر چیزى داناست (۷)

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَیَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوکَ حَیَّوْکَ بِمَا لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ وَیَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿۸﴾

آیا کسانى را که از نجوا منع شده بودند ندیدى که باز بدانچه از آن منع گردیده‏ اند برمى‏ گردند و با همدیگر به [منظور] گناه و تعدى و سرپیچى از پیامبر محرمانه گفتگو مى کنند و چون به نزد تو آیند تو را بدانچه خدا به آن [شیوه] سلام نگفته سلام مى‏ دهند و در دلهاى خود مى‏ گویند چرا به آنچه مى‏ گوییم خدا ما را عذاب نمى ‏کند جهنم براى آنان کافى است در آن درمى ‏آیند و چه بد سرانجامى است (۸)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَیْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چون با یکدیگر محرمانه گفتگو مى ‏کنید به [قصد] گناه و تعدى و نافرمانى پیامبر با همدیگر محرمانه گفتگو نکنید و به نیکوکارى و پرهیزگارى نجوا کنید و از خدایى که نزد او محشور خواهید گشت پروا دارید (۹)

إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾

چنان نجوایى صرفا از [القاآت] شیطان است تا کسانى را که ایمان آورده‏ اند دلتنگ گرداند و[لى] جز به فرمان خدا هیچ آسیبى به آنها نمى ‏رساند و مؤمنان باید بر خدا اعتماد کنند (۱۰)

نمی‌دانی که خداوند هر آن‌چه در آسمان‌ها و هر آن‌چه در زمین است را می‌داند! من‌جمله محال است که سه نفر با یکدیگر نجوا کنند، حال آن‌که چهارمی آن‌ها خداوند نباشد. لذا هیچ‌گفتگویی محرمانه‌ای میان افراد در حالی که در جمع حضور دارند، پذیرفته نیست. ممکن نیست پنج نفر با هم نجوا کنند، که ششمی آن‌ها خداوند نباشد، کمتر از این و بیشتر از این، هر کجا و هر نحوی که خلوت کنید، خداوند همراه شما است، روز قیامت خداوند خبرتان می‌دهد که چگونه عمل کرده‌اید و همانا خداوند به همه چیز علیم و آگاه است. نجوا و درگوشی صحبت کردن استعاره‌ای از روابط پنهانی و منافقانه است. حرف در گوشی زدن و نجوا کردن در یک جمع به منظره‌ی توهین به دیگران محسوب می‌شود که نوعی صف‌کشی در آن جامعه‌ی ایمانی به دو دسته‌ی محرم و نامحرم است.

آیا کسانی را که از نجوا کردن منع شده بودند را ندیدی که آن‌چه از آن منع شده‌اند را باز انجام می‌دهند و با همدیگر به ۱) اثم و گناه (تجاوز به حقوق خود) و ۲) عدوان و تعدی (تجاوز به حقوق دیگران) و ۳) سرپیچی از رسول خدا (تجاوز به حقوق الهی) می‌پردازند و وقتی به نزد تو می‌آیند آن‌چنان به تو تحیت و تملق می‌گویند و تو را تحویل می‌گیرند که خداوند هم به آن شیوه به تو سلام نگفته است، پیش خودشان هم می‌گویند که چرا خدا ما را عذاب نکرد، دیدی که آب از آب تکان نخورد، همان زندگی جهنمی برای آن‌ها کافی است که در آن افتاده‌اند و چه بد سرانجامی دارند و چه بد شخصیتی برای خود ساخته‌اند.

ای مومنین اگر خواستید مساله‌ای را نجواگونه و درگوشی بگویید، مراقب باشید که گفتگوهای پنهانی شما این سه حالت را نداشته باشد: ۱) موضوع خودخواهانه‌ای نباشد (اثم)، ۲) موضوع تجاوز به حقوق دیگران نباشد (عدوان) و ۳) آن موضوع سرپیچی از خداوند و نافرمانی و معصیت به رسول خداوند نباشد (معصیت الرسول). پس چگونه باشد! نیت مهم است لذا ۱) بِر و نیکی باشد (برای رفع مشکل فردی یا گروهی و صلح و صفا نمودن بین فرد یا گروهی باشد) و ۲) تقوا و پرهیزگارانه باشد، خدا را مدنظر داشته باشید و تقوای الهی پیشه کنید که همگی به سوی او محشور خواهید شد.

همانا نجوا کاری شیطانی است که باعث حزن و غصه‌ی کسانی که ایمان آورده‌اند می‌شود و آن‌ها را دلتنگ می‌کند، بدانید که به کسی آسیب و ضرری نمی‌رسد مگر به اذن خداوند که این جهان دارای نظاماتی الهی است و مومنان باید بر خدا توکل کنند و پشتیبان خود را خداوند قرار دهند.

بنابراین باید مومنان رعایت شخصیت دیگران را بکنند و به گونه‌ای رفتار کنند که دیگران آزرده نشوند. هم‌چنین که بیان شد نجوا نمودن جز برای نیکوکاری و پرهیزگاری که عملی اصلاحی است، کاری پلید، زشت و شیطانی محسوب می‌شود که به اجتماع و بنیان‌های اجتماعی آسیبی جدی وارد می‌کند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿۱۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چون به شما گفته شود در مجالس جاى باز کنید پس جاى باز کنید تا خدا براى شما گشایش حاصل کند و چون گفته شود برخیزید پس برخیزید خدا [رتبه] کسانى از شما را که گرویده و کسانى را که دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند و خدا به آنچه مى ‏کنید آگاه است (۱۱)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید وقتی که به شما گفته می‌شود که در مجالس جا باز کنید و جمع و جورتر بنشینید، پس جا را باز کنید و خودخواه و تنگ‌نظر نباشید که خداوند شما را ژرف‌اندیش می‌کند و زمانی که به شما گفته می‌شود که بلند شوید و بروید، برخیزید، خداوند درجات کسانی که مومن واقعی باشند و کسانی که علم و دانش کسب می‌کنند را بالا می‌برد و خداوند به آن‌چه عمل می‌کنید خبره است.

در این‌جا خداوند بیان می‌کند که خودخواهی و تنگ‌نظری شما سبب نشود که فرصت‌ها را از دیگران بگیرید. آن‌چنان که در مجلسی که برای تقویت ایمان و کسب علم گرد آمده‌اند، خودخواهانه به دیگران فرصت نشستن و استفاده نمودن را نمی‌دهید. در حالی‌که خداوند با ایمان و علم درجه و سطح جامعه را بالا می‌برد.

*تفسحوا: باز کنید، گشاد نمایید، جای باز کنید، هم‌خانواده‌ی فسیح

*نشوز: برخواستن به قصد خارج شدن و رفتن

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَهً ذَلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۱۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید هرگاه با پیامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مى ‏کنید پیش از گفتگوى محرمانه خود صدقه‏ اى تقدیم بدارید این [کار] براى شما بهتر و پاکیزه‏ تر است و اگر چیزى نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است (۱۲)

أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۳﴾

آیا ترسیدید که پیش از گفتگوى محرمانه خود صدقه ‏هایى تقدیم دارید و چون نکردید و خدا [هم] بر شما بخشود پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و از خدا و پیامبر او فرمان برید و خدا به آنچه مى ‏کنید آگاه است (۱۳)

در بسیاری از جوامع، برخی افراد برای آن‌که دارای نفوذ بیشتری در میان عوام بشوند، خود را به حاکم و یا قدرت‌های اجتماعی، مذهبی و نظامی نزدیک می‌کنند، با آن‌ها عکس می‌گیرند، با آن‌ها در گوشی نجوا می‌کنند و از کیدهای مختلفی استفاده می‌کنند تا با عوام‌فریبی بتوانند در جامعه نفوذ خود را گسترش دهند. تعابیری از این قبیل که فلان مسئول خصوصی به بنده گفته است، یا از فلان فرد دست‌نوشته داشته‌ام، یا در تماسی خصوصی با من مطرح شده است و … همه نوعی نجواهایی است که فرد می‌خواهد نفوذ خود را در حین بیان جمله‌اش به مخاطب برساند و از آن بهره‌برداری کند. این نیز نوعی خودخواهی است که در شکل گسترده‌تر برای نفوذ در حاکمیت جامعه و ارتباط با رهبری می‌باشد. لذا تاکید می‌شود که این افراد باید قبل از هر نجوا و گفتگویی صداقت خود را ثابت کنند.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هرگاه می‌خواهید با رسول خدا نجوا و گفتگوی محرمانه‌ای داشته باشید، پیش از آن‌که نجوا کنید بروید و صدقه‌ای در راه خداوند بدهید، که این کار برای شما بهتر و پاک‌کننده‌تر است و اگر نیافتید و نداشتید، خداوند آمرزنده و مهربان است. این به آن معناست که صداقت و راست‌گویی خود را پیش از گفتگوی محرمانه و نجواگونه با رسول خدا ثابت کنید. این دستور که آمد، عده‌ای نا امید شدند…

آیا ترسیدید که پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقه‌ای بدهید، این خیلی برایتان سخت آمد، چون نکردید، خدا بر شما بخشود و به جای آن رویکرد شما به سوی خدا باشد، نماز را بپا دارید، از خدا و رسولش اطاعت کنید و خداوند به آن‌چه می‌کنید خبیر و آگاه است.

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُمْ مِنْکُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَیَحْلِفُونَ عَلَى الْکَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿۱۴﴾

آیا ندیده‏ اى کسانى را که قومى را که مورد خشم خدایند به دوستى گرفته‏ اند آنها نه از شمایند و نه از ایشان و به دروغ سوگند یاد مى کنند و خودشان [هم] مى‏ دانند (۱۴)

أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۵﴾

خدا براى آنان عذابى سخت آماده کرده است راستى که چه بد میکردند (۱۵)

اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّهً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿۱۶﴾

سوگندهاى خود را [چون] سپرى قرار داده بودند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند و [در نتیجه] براى آنان عذابى خفت ‏آور است (۱۶)

لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۱۷﴾

در برابر خداوند نه از اموالشان و نه از اولادشان هرگز کارى ساخته نیست آنها دوزخى‏ اند [و] در آن جاودانه [مى‏ مانند] (۱۷)

یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَمَا یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَیْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْکَاذِبُونَ ﴿۱۸﴾

روزى که خدا همه آنان را برمى‏ انگیزد همان‏گونه که براى شما سوگند یاد میکردند براى او [نیز] سوگند یاد مى کنند و چنان پندارند که حق به جانب آنهاست آگاه باش که آنان همان دروغگویانند (۱۸)

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۹﴾

شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است آنان حزب شیطانند آگاه باش که حزب شیطان همان زیانکارانند (۱۹)

إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ ﴿۲۰﴾

در حقیقت کسانى که با خدا و پیامبر او به دشمنى برمى ‏خیزند آنان در [زمره] زبونان خواهند بود (۲۰)

کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿۲۱﴾

خدا مقرر کرده است که حتما من و فرستادگانم چیره خواهیم گردید آرى خدا نیرومند شکست‏ ناپذیر است (۲۱)

اینجا نوع دیگری از خودخواهی آمده است که می‌خواهد هم از توبره بخورد و هم از آخور، یعنی هوای بیگانگان را نیز داشته باشد که اگر مومنان به هر دلیلی موفق نشدند و بیگانگان موفق شدند، با این ارتباط در هر دو صورت پیروز میدان باشد.

آیا ندیده‌ای کسانی را که با قومی که مورد غضب و خشم خداوند بودند، دوستی کردند، آن‌ها نه از شمایند و نه عضوی از آن‌ها می‌باشند و به دروغ قسم می‌خورند و خودشان هم می‌دانند. خدا برای آن‌ها عذابی شدید و سخت دارد و به راستی که چه کار زشتی و بدی انجام می‌دهند. این‌ها پیمان و اَیمانشان را سپر گرفته‌اند و می‌خواهند مردم را از راه خدا باز دارند و برای آن‌ها عذابی خفت‌بار است.

این قدرت و ثروت، این اموال و اولادشان در برابر خداوند به کاری نمی‌آید، آن‌ها اصحاب دوزخ و آتش هستند که در آن‌ها جاودان خواهند بود. روزی که خداوند همه‌ی آن‌ها را مبعوث می‌کند و برمی‌انگیزد، همان‌گونه که برای شما قسم می‌خورند، آن‌جا نیز سوگند می‌خورند و چنین می‌پندارند که برای خودشان کسی هستند، هشدار که آنان همان دروغ گویانند.

شیطان بر این‌ها سوار شده است و خدا را از یاد برده‌اند، آنان حزب شیطان هستند، آگاه باشید که حزب شیطان ضرر می‌کنند و آن‌ها همان زیان‌کاران هستند. حقیقا کسانی که با خداوند و رسولش به دشمنی برمی‌خیزند، آنان در خواری و زبونی خواهند بود. قانون خداوند این‌چنین است، خداوند نوشته است که حتما من (پروردگار) و رسولم غلبه می‌کنیم و چیره خواهیم شد، زیرا پروردگار نیرومند و قوی، ابرقدرت و شکست‌ناپذیر است.

*حلف: قسم خوردن، سوگند یاد کردن

*اَیمان: پیمان

*استحوذ: تحریک کردن به عملی، زدن ضربه به پشت اسب برای حرکت و تاختن

لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۲۲﴾

قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کرده‏ اند هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرده است و آنان را به بهشتهایى که از زیر [درختان] آن جویهایى روان است در مى ‏آورد همیشه در آنجا ماندگارند خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند اینانند حزب خدا آرى حزب خداست که رستگارانند (۲۲)

اما چهره‌ای دیگر، خودخواهانی هستند که چهره‌ای منافقانه و خیانت‌کارانه دارد. مسلما این خطر نیز جامعه برانداز است. گویی این خودخواهی‌ها و این منیت طلبی‌ها هم‌چون فرهنگی پلید در آخر به این‌جا می‌رسد که در جامعه منافقان، دورویان و خیانت‌کاران رشد می‌کنند.

محال است مردمی را پیدا کنی که ایمان به خداوند و ایمان به آخرت داشته باشند، با این‌حال مودت و دوستی با کسانی که با خدا و رسولش می‌جنگند داشته باشد، هرچند آن‌ها پدرانشان، پسرانشان، برادرانشان و یا خانواده‌ی آن‌ها باشند. این‌ها ایمانشان ایمانی واقعی است و گویی بر قلب‌های آن حک شده است، خداوند روحیه ایمانی آن‌ها را تایید کرده است و عاقبت آن‌ها نیز در بهشت‌های جاویدی خواهند بود که هم‌چون باغ‌هایی در زیر آن‌ها جویبارانی جاری است، خداوند از آن‌ها راضی است و آن‌ها نیز رضایت دارند، که آن‌ها حزب الله هستند و هشدار و آگاه باش که حزب الله همان رستگارانند.

به‌راستی چطور ممکن است کسی را دوست داشته باشی و دشمنش را نیز به دوستی بگیری. که اگر عشق و دوستی حقیقی باشد، نمی‌تواند انسان هم‌زمان برعلیه عشق و دوستی برخیزد. مگر آن‌که منافق و دورو باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

پنج × پنج =