روز هفتم – قرنطینه کرونا در خانه

با سلام و احترام خدمت خوانندگان محترم

بامداد بود که خوابم برد و خوابم بیش از ۴ ساعت طول نکشید و آن هم به دلیل حرارت بدنم، آشفته. با تعریق زیاد از خواب بیدار شدم و به حمام رفتم. حال من در این شرایط هم‌چون زندانی است که خودش می‌داند برای جامعه مضر است و در گوشه‌ی سلول به دنبال اصلاح خویش است. این‌چنین است حال کسی که بیمار است و احتمالا ناقل بودن آن می‌رود که باید در خانه‌ی خودش، کنج عزلت بگیرد و در پستوی خانه نهان باشد. دیروز بیش از ۲۰ کتاب جدید سفارش دادم که ۱۰ مورد آن از کتاب‌های تازه منتشر شده‌ی شعر و غزل بود، دیگر تا پایان قرنطینه چیزی نمانده است و یک هفته از سه هفته انتظار سر رسیده. امروز مقرر بود که برای تست کرونا به مرکز بهداشت بروم، آشنایی که داشتم تماس گرفت و گفت که کیت تست محدود است و مرکز شلوغ، که اگر مبتلا نباشید، ابتلای شما در این شرایط و در بین ازدحام جمعیت محتمل است. عطایش را به لقایش بخشیدم، باشد همان یک آزمایش‌گر برای دیگری صرف شود. یک هفته که گذشت، دو هفته‌ی دیگر نیز می‌گذرد. در فرهنگ قرآن عذاب را محرومیت از نعمت‌ها دانسته‌اند، حال آن‌که در همین کنج اتاق، نعمت‌های گونه‌گون به وفور یافت می‌شود، نعمت احوال‌پرسی از راه دور، نعمت مطالعه کردن کتاب، نعمت قرآن خواندن، خوراکی‌های مقوی، نعمت شنیدن موسیقی و نواختن ساز، نعمت گل‌کاری و رسیدگی به گل‌ها، نعمت استراحت و تن‌‎آسایی، نعمت همدلی با دوستان، نعمت به اشتراک‌گذاری تجربه‌ها و خواندن نظرات شما عزیزان و … خلاصه نعمت فراوان است. امروز کمی عطسه کردم، عطسه که می‌کنم سینه‌ام درد می‌گیرد. امروز بی‌حال تر از روزهای دیگر بودم و بیشتر زمان روز را خوابیدم.

دیدگاهتان را بنویسید

هفت − سه =