سوره محمد
سوره ۴۷ قرآن کریم به نام سورهی محمد در جزء ۲۶ قرار دارد و دارای ۳۸ آیه است. نام این سوره از آیه دوم آن گرفته شده است. نام پیامبر نسبت به نام حضرت موسی بسیار کمتر آمده است، اما با لفظ نبی و رسول از وی بسیار یاد شده است. لذا تمرکز قرآن بر شخص پیامبر نیست، بلکه مقام نبوت، رسالت و امامت بیشتر مورد تاکید بوده است. نام دیگر این سوره، قتال است که به پیکار و نبرد اشاره دارد. لذا این سوره نیز جزو سورههای جهادی محسوب میشود.
سه سورهی محمد، فتح و حجرات به ارتباط مردم با رسول خداوند با سه نگاه مختلف پرداخته شده است و پس از آن هفت سوره که با حم آغاز میشود و به حوامیم معروف است آمده است. سوره محمد در سال اول هجرت نازل شده است در حالیکه مسلمانان پس از بایکوت شدن، محاصره اقتصادی و اجتماعی، در آن شرایط دشوار و سخت شبانه به سوی یثرب مهاجرت کردهاند. پس از جنگهایی در میگیرد که هدف از شرکت در این جنگها حفظ اسلام و زنده ماندن بوده است. در حقیقت این پیکارها حالت دفاعی داشته است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۱﴾
کسانى که کفر ورزیدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند [خدا] اعمال آنان را تباه خواهد کرد (۱)
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ﴿۲﴾
و آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند و به آنچه بر محمد [ص] نازل آمده گرویده اند [که] آن خود حق [و] از جانب پروردگارشان است [خدا نیز] بدیهایشان را زدود و حال [و روز]شان را بهبود بخشید (۲)
ذَلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ ﴿۳﴾
این بدان سبب است که آنان که کفر ورزیدند از باطل پیروى کردند و کسانى که ایمان آوردند از همان حق که از جانب پروردگارشان است پیروى کردند این گونه خدا براى [بیدارى] مردم مثالهایشان را مى زند (۳)
کسانی که کافر شدند و حقایق را پوشاندند، و از طرفی دیگر در برابر مردم موانعی میگذارند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها خیالی باطل دارند و اعمالشان تباه خواهد شد. اما برعکس آنها، آنهایی که گرایش به ایمان پیدا میکنند و در محیط امن ایمان میآیند و کارهای اصلاحی و اعمال صالح میکنند و ایمان میآورند به آنچه که بر محمد (ص) نازل شده است، آنها کارهای بدی که در گذشتهشان کردهاند، خداوند پاک میشود و کارشان و امورشان را اصلاح میکند. این به آن دلیل است که آنان کفر میورزند، حقیقت را نادیده میگیرند و از باطل پیروی میکنند و کسانی که ایمان آوردهاند از حق و حقیقتی که از جانب پروردگارشان است تبعیت میکنند، اینگونه است که خداوند برای مردم مثال میزند.
*صدوا: مانع شدن، باز داشتن، سدگذاری کردن
*بال: سرنوشت، امور
فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِنْ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۴﴾
پس چون با کسانى که کفر ورزیده اند برخورد کنید گردنها[یشان] را بزنید تا چون آنان را [در کشتار] از پاى درآوردید پس [اسیران را] استوار در بند کشید سپس یا [بر آنان] منت نهید [و آزادشان کنید] و یا فدیه [و عوض از ایشان بگیرید] تا در جنگ اسلحه بر زمین گذاشته شود این است [دستور خدا] و اگر خدا مى خواست از ایشان انتقام مى کشید ولى [فرمان پیکار داد] تا برخى از شما را به وسیله برخى [دیگر] بیازماید و کسانى که در راه خدا کشته شده اند هرگز کارهایشان را ضایع نمى کند (۴)
سَیَهْدِیهِمْ وَیُصْلِحُ بَالَهُمْ ﴿۵﴾
به زودى آنان را راه مى نماید و حالشان را نیکو مى گرداند (۵)
وَیُدْخِلُهُمُ الْجَنَّهَ عَرَّفَهَا لَهُمْ ﴿۶﴾
و در بهشتى که براى آنان وصف کرده آنان را درمى آورد (۶)
بنابراین وقتی که عدهای سد راه خدا شدهاند، مانع هستند و آزادی مردم را سلب کردهاند، نتیجه اینچنین میشود که وقتی با چنین کسانی که کفر ورزیدهاند برخورد کنید، گردنشان را بزنید تا آنان را تارومار کنید و از پای درآورید و برخوردی قاطع داشته باشید، سپس سخت ببندینشان و اسیرشان کنید، وقتی که اسیر کردید، دو کار را انجام دهید: ۱) یا آزادشان کنید و با اینکار بر آنها منت بگذارید و ۲) یا فدیه و عوضی از آنها بگیرید. چرا باید این برخورد را نمود؟! تا در جنگ و پیکار سلاح را بر زمین گذاشته شود و جنگ فروکش کند و همینطور است و این قانون خداوند است. و اگر خدا میخواست و مشیت خدا غیر از این بود، از ایشان انتقام میگرفت، ولیکن خداوند میخواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر امتحان کند. که آیا شما دارای غیرت، حمیت و باور هستید که سلحشورانه جانبازی کنید؟! و کسانی که در راه حق و حقیقت در مسیر الهی کشته شدهاند، هرگز اعمالشان تباه نشده است. لذا شهادت جای دوری نمیرود، بلکه اعمالی است که خداوند در نظر میگید. به زودی آنان هدایت خواهند شد و حالشان را اصلاح مینماید و حالشان خوب و نیکو میگردد. و در بهشتی که آنها میدانند و میشناسند و وصفش برایشان شده است وارد میکند.
*ضرب الرقاب: زدن گردن، استعارهای از کشتن. ساقط کردن سری که حاوی چنین اندیشهای است، یعنی سرکوب آن اندیشه.
*فدیه: جریمه، عوض گرفتن از کسی.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ﴿۷﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید اگر خدا را یارى کنید یاریتان مى کند و گامهایتان را استوار مى دارد (۷)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْسًا لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۸﴾
و کسانى که کفر ورزیدند نگونسارى بر آنان باد و [خدا] اعمالشان را برباد داد (۸)
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿۹﴾
این بدان سبب است که آنان آنچه را خدا نازل کرده است خوش نداشتند و [خدا نیز] کارهایشان را باطل کرد (۹)
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلِلْکَافِرِینَ أَمْثَالُهَا ﴿۱۰﴾
مگر در زمین نگشته اند تا ببینند فرجام کسانى که پیش از آنها بودند به کجا انجامیده ست خدا زیر و زبرشان کرد و کافران را نظایر [همین کیفرها در پیش] است (۱۰)
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَى لَهُمْ ﴿۱۱﴾
چرا که خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند ولى کافران را سرپرست [و یارى] نیست (۱۱)
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ ﴿۱۲﴾
خدا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند در باغهایى که از زیر [درختان] آنها نهرها روان است درمى آورد و [حال آنکه] کسانى که کافر شده اند [در ظاهر] بهره مى برند و همان گونه که چارپایان مى خورند مى خورند و[لى] جایگاه آنها آتش است (۱۲)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید و در مسیر الهی گام بردارید، خداوند یاریتان میکند و گامهایتان استوار میشود و با ارادهای استوار میشوید. اما کسانی که کافر شدهاند، پایشان بلغزد. کافران را سرنگون و نگونسار بادا. زیرا در قانون الهی و نظام تربیتی الهی، اعمال کافران گم میشود و برباد میرود. زیرا آنها از سلسله ارزشهایی که خداوند نازل کردهاست و حقایق اخلاقی الهی کراهت دارند و خوشآمدشان نیست و لذا کارهایشان باطل میشود. آیا این افراد در زمین سیر و سفر نکردهاند و نیاندیشیدهاند تا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنها بودند، به کجا رسیدهاند؟! این همه اقوام و مردمانی که راه نادرست در پیش گرفتهاند، سرنوشتشان چگونه بوده است؟! کافران سرنوشتشان نظایر آنها است. چرا آنها نابود شدند و در زبالهدان تاریخ افتادهاند؟ زیرا در نظام هستی خداوند دوستدار و مولای کسانی است که ایمان میآورند. همانا کافران مولا و سرپرستی ندارند.
خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و عمل صالح و نیکو انجام دادهاند به باغهایی که زیر آنها جویبارهایی جاری است وارد میکند و کسانی که کافر شدهاند ظاهرا به نظرشان بهرهمند هستند! اما در واقع همانند آنطور که چارپایان میچرند، میخورند و جایگاه آنها آتش است. چارپایان میخورند تا پروار شوند و اصلا توجهی ندارند که به زودی به مسلخ برده میشوند. مسلما چنین انسانهای بیهدفی که حقایق را نادیده میگیرند، در آتش گمراهی خود خواهند بود.
*تعس: لغرش، سر خوردن و افتادن، با صورت بر زمین خوردن
وَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّهً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ﴿۱۳﴾
و بسا شهرها که نیرومندتر از آن شهرى بود که تو را [از خود] بیرون راند که ما هلاکشان کردیم و براى آنها یار [و یاورى] نبود (۱۳)
أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ﴿۱۴﴾
آیا کسى که بر حجتى از جانب پروردگار خویش است چون کسى است که بدى کردارش براى او زیبا جلوه داده شده و هوسهاى خود را پیروى کرده اند (۱۴)
مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهٍ لِلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿۱۵﴾
مثل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده [چون باغى است که] در آن نهرهایى است از آبى که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جویهایى از شیرى که مزه اش دگرگون نشود و رودهایى از باده اى که براى نوشندگان لذتى است و جویبارهایى از انگبین ناب و در آنجا از هر گونه میوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آیا چنین کسى در چنین باغى دل انگیز] مانند کسى است که جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود [تا] روده هایشان را از هم فرو پاشد (۱۵)
چه بسیار مردم شهرها و کشورهایی که خیلی نیرومندتر از قریهی تو مکه بودند که تو را از این شهر بیرون کردند، آنها هلاک شدند و کسی به دادشان نرسید و یاریشان نکرد.. تو ای پیامبر و مومنان، آیا کسانی که آگاهی دارید و بینه و دلایل روشنی از سوی پروردگار دارید با کسانی که از هوا و هوس خودشان پیروی میکند مساوی هستند؟!
مثالِ بهشتی که ما به متقین و پرهیزگاران وعده دادهایم، در آن بهشت ۱) نهرهایی از آبِ گوارا، ذلال و غیرگندیده هست و ۲) نهرهایی از لبن و شیری است که طعمش تغییر نمیکند، لذا گویی در بهشت نظامی دیگری حاکم است که چیزی در آن گندیده و فاسد نمیشود. و ۳) نهرهایی از خمر و انگبین وجود دارد که لذتی برای کسانی که مینوشند دارد و ۴) نهرهایی از عسلِ ناب و صاف میباشد. در اینجا تاکید شده است که بهشت به صورت تمثیلی بیان میشود، زیرا زبان ما زبانی دنیایی است و شناخت ما نسبت به نعمتها نیز نعمتهایی است که در پیرامون خودمان تجربه کردهایم. لذا هر نهر و جویباری که بیان شده است، منشا و جوشش نوعی دانش و آگاهی است که میتوان بینهایت از آن بهره برد. آیا این نهرهای بهشتی با چنین توصیفِ دلانگیزی با کسی که جاودانه در آتش خواهد بود و از آبی جوشان به وی خورانده میشود تا رودههایشان را از هم فروپاشد، برابر خواهد بود؟!
وَمِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ﴿۱۶﴾
و از میان [منافقان] کسانى اند که [در ظاهر] به [سخنان] تو گوش مى دهند ولى چون از نزد تو بیرون مى روند به دانش یافتگان مى گویند هم اکنون چه گفت اینان همانانند که خدا بر دلهایشان مهر نهاده است و از هوسهاى خود پیروى کرده اند (۱۶)
وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ ﴿۱۷﴾
و[لى] آنان که به هدایت گراییدند [خدا] آنان را هر چه بیشتر هدایت بخشید و [توفیق] پرهیزگاریشان داد (۱۷)
فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَهَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ ﴿۱۸﴾
آیا [کافران] جز این انتظار مى برند که رستاخیز به ناگاه بر آنان فرا رسد و علامات آن اینک پدید آمده است پس اگر [رستاخیز] بر آنان دررسد دیگر کجا جاى اندرزشان است (۱۸)
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ ﴿۱۹﴾
پس بدان که هیچ معبودى جز خدا نیست و براى گناه خویش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ایمان [طلب مغفرت کن] و خداست که فرجام و مآل [هر یک از] شما را مى داند (۱۹)
در خصوص مسلمانان ظاهری یا منافقین گفته میشود، بعضی از آنها به سخنان تو گوش میکنند، ولی تا بیرون میروند به افرادی که علم دارند و درک میکنند میگویند: داشت چی میگفت؟! این حرفا یعنی چه؟! چه حرفهایی میزد؟! این افراد همان کسانی هستند که خداوند بر قلبهایشان ثبات و مهر زده است، گویی با سبک زندگی که اتخاذ کردهاند، طبع و ثباتی بر دلشان نشسته و دیگر نمیخواهند عقاید و افکارشان را تغییر دهند و لذا از هوسهای خودشان پیروی میکنند. این افراد دنبال رو نظر شخصی خودشان هستند و مرتبا میگویند به نظر من این درست است و چیزی که خداوند و رسولش گفته است را نمیپذیرند.
و کسانی که آمادگی هدایت را دارند و هدایتپذیر هستند، آنها هدایتشان بیشتر میشود و خودشان را کنترل میکنند و تقوا و پرهیزگاری پیشه میکنند. لذا تقوا نتیجهی پذیرای هدایت بودن است.
آیا آنهایی که نمیپذیرند، منتظر چه چیزی هستند؟! آیا منتظر هستند که ساعت قیامت فرا برسد و ناگهان این اتفاق برای آنها روی دهد؟! علامت و شرطهای قیامت آمده است و اگر چشم بگشایند میبینند، وقتی که قیامت برسد دیگر این بیداری و ذکرشان به دردشان نمیخورد و جای اندرزی باقی نمیماند.
پس بدان و علم و آگاهی داشته باش، که هیچ معبودی به جز الله نیست و استغفار کند برای دنباله و پیامد اعمالت و برای مردان و زنان مومن و خداوند است که فرجام، دگرگونی و جایگاه شما را میداند.
*طبع: چیزهای ثابت، طبیعت
*اهتدا: آمادگی هدایت
*ساعت: پایان زمانی، ساعت
*شرط: علامت، شرط، دکل کشتی که از راه دور دیده میشود
*ذنب: دم، دنباله، پیامد، عواقب، گناه. ذنب و استغفار از ذنب تابع آگاهی انسانها است، انسانهای آگاه، عاقبت اندیشتر هستند و متعاقب با آن، توقع میرود که به پیامدها و عواقب کارها، رفتارها و اندیشههایش بیشتر توجه کند.
*تقلب: رفت و آمد، زیر و رو شدن
*مثوا: جایگاه، منزلت
وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَهٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَهٌ مُحْکَمَهٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ﴿۲۰﴾
و کسانى که ایمان آورده اند مى گویند چرا سوره اى [در باره جهاد] نازل نمى شود اما چون سوره اى صریح نازل شد و در آن نام کارزار آمد آنان که در دلهایشان مرضى هست مانند کسى که به حال بیهوشى مرگ افتاده به تو مى نگرند (۲۰)
طَاعَهٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ﴿۲۱﴾
[ولى] فرمانپذیرى و سخنى شایسته برایشان بهتر است و چون کار به تصمیم کشد قطعا خیر آنان در این است که با خدا راست[دل] باشند (۲۱)
مومنان میگویند چرا سورهای نازل نمیشود؟! وقتی که سورهای محکم، صریح و مشخص در خصوص نبرد و قتال نازل میشود، میبینی که آنهایی که در دلشان مرض است و اعتقادات سستی دارند، به تو مانند کسانی که لحظات آخر عمرشان است نگاه میکنند و وحشت وجودشان را فرا میگیرد. عدهای منتظر فرمان جهاد هستند و معتقد و استوار بر ایمانشان هستند و عدهای دیگر سست عنصر هستند و ترسو. با توجه به معنای آیه درک میشود که مقصود از سوره، سورهی مرتبط با جهاد است.
چه چیزی خوب بود؟! اطاعت؟! کاشکی اهل اطاعت بودند! حرف حساب؟! کاشکی اهل حرف حساب بودند! وقتی که امر و تصمیم گرفته میشود، قطعا اگر با خداوند صادق باشند، این به خیر و به نفع آنها است.
*سوره: هر چیزی که دایرهای و بسته باشد، مجموعه، قلعه، سوره
*قول معروف: حرف حساب، سخن شایسته
فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ ﴿۲۲﴾
پس [اى منافقان] آیا امید بستید که چون [از خدا] برگشتید [یا سرپرست مردم شدید] در [روى] زمین فساد کنید و خویشاوندیهاى خود را از هم بگسلید (۲۲)
أُولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ﴿۲۳﴾
اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ایشان را ناشنوا و چشمهایشان را نابینا کرده است (۲۳)
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿۲۴﴾
آیا به آیات قرآن نمى اندیشند یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است (۲۴)
پس اگر پشت کردید و نافرمانی نمودید، نتیجهاش این است که در روی زمین فساد میکنید و قطع رحم خواهید کرد. این افرادی که حاضر نیستند از جانشان مایه بگذارند و پای کار نیستند، آنها خداوند دور از رحمتشان کرده است و ایشان را ناشنوا کرده و چشمهایشان را نابینا نموده است. آیا این افرادی که وحشت کردهاند و توجهی به صله رحم ندارند، این افرادی که کر و کور شدهاند، آیا در قرآن تدبر نمیکنند!؟ آیا بر دلهایشان قفلی زده شده است؟!
*تولی: پشت کردن، تولا داشتن، نافرمانی کردن، رویگردان شدن
*لعنت: دوری از رحمت، لعنت
*تدبر: اندیشیدن، توجه نمودن به باطن چیزی، پشت قضیه را دیدن، عدم سطحینگری
*قفل: برگشتن، بازگشتن از چیزی، چیزهای خشک و خشکیده، بستن چیزی، درب را به روی واقعیتها بستن
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ﴿۲۵﴾
بى گمان کسانى که پس از آنکه [راه] هدایت بر آنان روشن شد [به حقیقت] پشت کردند شیطان آنان را فریفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت (۲۵)
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ ﴿۲۶﴾
چرا که آنان به کسانى که آنچه را خدا نازل کرده خوش نمى داشتند گفتند ما در کار [مخالفت] تا حدودى از شما اطاعت خواهیم کرد و خدا از همداستانى آنان آگاه است (۲۶)
فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَهُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ﴿۲۷﴾
پس چگونه [تاب مى آورند] وقتى که فرشتگان [عذاب] جانشان را مى ستانند و بر چهره و پشت آنان تازیانه مى نوازند (۲۷)
ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿۲۸﴾
زیرا آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پیروى کرده اند و خرسندیش را خوش نداشتند پس اعمالشان را باطل گردانید (۲۸)
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ ﴿۲۹﴾
آیا کسانى که در دلهایشان مرضى هست پنداشتند که خدا هرگز کینه آنان را آشکار نخواهد کرد (۲۹)
وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ ﴿۳۰﴾
و اگر بخواهیم قطعا آنان را به تو مى نمایانیم در نتیجه ایشان را به سیماى [حقیقى]شان مى شناسى و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد و خداست که کارهاى شما را مى داند (۳۰)
آن افرادی که به پشت بر میگردند و مرتد میشود، آنهم بعد از آنکه از هدایت آگاه شده است و حقیقت را دریافته است، این شیطان است که به آرزوهای دور و درازشان و خواهشهای دلشان دامن میزند و آنرا تقویت مینماید. چرا آنها اینچنین هستند؟! زیرا آنها به افرادی میگفتند که به آنچه که خداوند نازل کرده کراهت داریم و برای ما خوشآیند نیست، گفتند که ما در بعضی از کارها و امور از شما اطاعت میکنیم و هوای شما را داریم و پشت شما هستیم و خداوند از اسرار و همداستانی آنها آگاه است.
اینها چگونه خواهند بود وقتی که ملائکه جان آنها را میگیرد و بر رویکردهایشان و پشت و پناهشان ضربه میخورد و همهی آنها تباه میشود. این افراد رویکردشان و پشتیبانهایشان باطل بود و گویی لحظهی مرگ، لحظهی توگوشی خوردن آنها است. زیرا آنها از چیزهایی تبعیت کردند که خداوند از آنها خشمگین میشود و از رضایت الهی کراهت داشتند و برایشان ناخوشآیند بود و اینچنین اعمالشان را باطل کردند. آیا آنهایی که در دلشان مرض است و این سستعنصری را دارند، فکر میکنند که هرگز این سوء نیتهایشان را خداوند خارج نمیکند و آشکار نخواهد شد؟! آنها فکر نمیکنند که روزی مچشان رو شود و این ماسک فریب روزی برای مردم آشکار شود!؟ اگر مشئیت الهی اینچنین بود و خداوند میخواست، حتما آنان را نشان میداد و تو از روی سیمایشان و از روی لحن و سخنشان آنها را میشناختی و به آنها پی میبردی که خداوند است که کارهای شما را میداند، خداوند ستار العیوب است و لذا چنین مشئیت نکرده است.
*ارتد: مرتد شدن، بازگشتن
*سوّل: خواهشها و تمایلات، آنچیزی که مطلوب انسان است و آن را دوست دارد.
*املی: آرزوهای دور و دراز.
*اسرار: جمع سر، پنهانکاریها، مخفیکاریها
*وجوه: جمع وجه، رویکردها، چهرهها
*ادبار: جمع دبر: تکیهگاهها، توکلها، پشت و پناهها، پشتیبانها
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ ﴿۳۱﴾
و البته شما را مى آزماییم تا مجاهدان و شکیبایان شما را باز شناسانیم و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسیدگى کنیم (۳۱)
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئًا وَسَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ ﴿۳۲﴾
کسانى که کافر شدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و پس از آنکه راه هدایت بر آنان آشکار شد با پیامبر [خدا] در افتادند هرگز به خدا گزندى نمى رسانند و به زودى [خدا] کرده هایشان را تباه خواهد کرد (۳۲)
ما حتما شما را امتحان میکنیم تا مجاهدین و شکیبایان بین شما را بازبشناسیم تا وضعیت شما مشخص شود و اخبار و گزارش شما دربیاید.
آن افرادی که کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند و مانع راه حق شدند و راه شقاق و درافتادن با پیامبر را در پیش گرفتند، آنهم پس از آنکه راه هدایت برای آنان آشکار شد، هرگز به خدا گزند و لطمهای نمیزند و به زودی اعمال و کردههایشان تباه میشود.
*نبلوا: امتحان کردن، آزمودن
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ ﴿۳۳﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و از پیامبر [او نیز] اطاعت نمایید و کرده هاى خود را تباه مکنید (۳۳)
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ﴿۳۴﴾
آنان که کفر ورزیدند و مانع راه خدا شدند سپس در حال کفر مردند هرگز خدا از آنان درنخواهد گذشت (۳۴)
فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ ﴿۳۵﴾
پس سستى نورزید و [کافران را] به آشتى مخوانید [که] شما برترید و خدا با شماست و از [ارزش] کارهایتان هرگز نخواهد کاست (۳۵)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خداوند و رسولش اطاعت کنید و اعمالتان را تباه نکنید. بسیاری از افراد در طول این مسیر، سختیها و دشواریهایی را به جان خریدهاند، این افراد حیف است که کافر بمیرد. آن کسانی که حقایق را میپوشانند و مانع راه خداوند میشوند، سپس در حال کفر میمیرند، خداوند هرگز آنها را نخواهد بخشید. پس سستی نورزید، نترسید و اراده داشته باشید، مبادا پیشنهاد تسلیم بدهید، شما برتر هستید و خداوند پشتیبان شما و پشت و پناه شماست، خداوند با شماست و از اعمالتان چیزی کم نمیگذارد.
إِنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلَا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ ﴿۳۶﴾
زندگى این دنیا لهو و لعبى بیش نیست و اگر ایمان بیاورید و پروا بدارید [خدا] پاداش شما را مى دهد و اموالتان را [در عوض] نمى خواهد (۳۶)
إِنْ یَسْأَلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَیُخْرِجْ أَضْغَانَکُمْ ﴿۳۷﴾
اگر [اموال] شما را بخواهد و به اصرار از شما طلب کند بخل مى ورزید و کینه هاى شما را برملا مى کند (۳۷)
هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَمَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ ﴿۳۸﴾
شما همان [مردمى] هستید که براى انفاق در راه خدا فرا خوانده شده اید پس برخى از شما بخل مى ورزند و هر کس بخل ورزد تنها به زیان خود بخل ورزیده و [گرنه] خدا بى نیاز است و شما نیازمندید و اگر روى برتابید [خدا] جاى شما را به مردمى غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود (۳۸)
این زندگی دون و پستِ دنیا یک بازی است و لعبتی بیش نیست. اگر اهل ایمان باشید و خودتان را با نیروی تقوا نگه دارید، خداوند اجر و پاداشتان را میدهد و خداوند که از شما مال نخواسته است! که اگر خواسته بود، شما که بخل میورزیدید و حاضر نبودید ببخشید و ضغن و بخل شما برملا میشد. شما همانهایی هستید که برای انفاق در راه خدا فراخوانده شدهاید، پس برخی از شما بخل میورزند و هر کسی بخل بورزد و بخیل باشد، تنها به زیان خودش بخل ورزیده وگرنه خداوند بی نیاز مطلق است و شما نیازمند هستید، حالا اگر نمیخواهید بکنید، شما به مردمی دیگر تبدیل میکند، کشته میشوید، توسری میخورید و دیگران ارباب شما میشوند و آنچیزی که نباید باشید، تبدیل میشوید، که آنها مانند شما نخواهند بود و آنها میدانند که هر کس که تسلیم شود و در دفاع و جهاد الهی بخل بورزد و سست باشد، بر او مسلط میشوند.
*لهو: چیزی که هدفی در آن نیست، بیهودگی
*بخل: خساست
*فقر: نیاز، نیازمند
برچسب ها: استوار باشید به نظر من! بهشت به صورت مثال وار بیان شده است تا نهایت ادامه دهید تفسیر قرآن تمثیلی از بهشت تمثیلی از جهنم جهاد جهاد در راه خداوند حرف و عملتان یکی باشد خدا با شماست در مسیر هدایت در میانه راه حقیقت را رها نکنید در میانه راه سست ایمان نشوید دکتر محمدپور دکتر محمدحسن محمدپور دنیای پست دنیای دون رویکرد و اتکای خود را به خداوند قرار دهید سست ایمان نباشید سست نباشید سوره محمد کافر و پوشاننده حقیقت نباشید لعنت در برابر رحمت لعنت یعنی دوری از رحمت لهو و لعب مانع راه خدا نشوید محمدحسن محمدپور من خودم بهتر می دانم!