سوره فیل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿۱﴾
مگر ندیدى پروردگارت با پیلداران چه کرد (۱)
أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿۲﴾
آیا نیرنگشان را بر باد نداد (۲)
وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿۳﴾
و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابیل فرستاد (۳)
تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ ﴿۴﴾
[که] بر آنان سنگهایى از گل [سخت] مى افکندند (۴)
فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ﴿۵﴾
و [سرانجام خدا] آنان را مانند کاه جویده شده گردانید (۵)
سوره ۱۰۵ قرآن کریم به نام فیل، در جزء ۳۰ شامل ۵ آیه است و سورهای مکی میباشد.
برخی از واژهها در این آیهها را میتوان به این صورت معنا کرد:
- الم همان آیا بررسی نکردهای است.
- کیف همان چگونگی و کیفیت است.
- ابابیل یعنی دسته دسته. یعنی با ریتم و ضربآهنگی به صورت موج موج و پی در پی.
- سجیل همان سنگ و گِل آمیخته است. (سنگ+گل = سجیل)
- کعصف ماکول همان غذای جویده شده یا کاه و گلی که زیر پای افتاده باشد و درهم و خشک شده باشد.
- طیر در عربی به ابر گفته میشود که مسیری را در آسمان طیر میکند. طیر به چیزی گفته میشود که در آسمان در حرکت باشد. لذا عربها به هواپیما طیاره میگویند.
- کید را میتواند هممعنی ترفند یا نقشه بگیریم، که هم میتواند مثبت یا منفی باشد.
ذکر چند نکته تاریخی خارج از لطف نیست.
در ان زمان دو ابرقدرت وجود داشته، ایران و روم. این دو ابرقدرت قرنها بر جهان حکومت میکردند و با هم رقابت داشتند. به هم حمله میکردند و گاهی بخشهایی از این امپراطوریها در محدودهها مرزی (ثغر) توسط دیگر گرفته میشود. لذا جهانی دو قطبی داشتهاند که هر کدام از این دو قطب، اغمار و مستعمرههایی داشتهاند که تابع حکومت روم یا ایران فعالیت میکردند. مثلا عراق و بخش غربی عربستان زیر نظر ایران بودند. روم هم سوریه، اردن، شمال، جنوب و شرق عربستان را زیر سلطه داشتند. لذا فقط منطقه مکه که بخش غربی عربستان است را اگر رومیها و وابستگانِ آنها میگرفتند، برای حمله از نواحی جنوبی به ایران، مسلط میشدند. دولت روم، مسیحی بودند و روحیهی استعماری داشتند.
مکه مکانی تنگ و محدود بین دو کوه آتشفشانی است که زمنی سخت و سنگی دارد. قوم لوط در گذشته در اطراف همین مکان زندگی میکردند. حضرت ابراهیم (ع) هم وقتی به این مکان میآید، به امر خداوند بر روی ویرانهی کعبه، خانه کعبه را مجددا بنا میکند. مردم به دلیل هوای بد مکه مجبور به ییلاق و قشلاق بودند و با توجه به امنیتی که به دلیل خانه کعبه (نگهداری بتها و نیایش خداپرستان) پدید میآید، در این مکان خشک و لم یزرع، در برخی زمانها به تجارت و خرید و فروش میپرداختند. این زمانها که در محدودهی فعلی ایام حج بوده، مکه را تبدیل به کانونِ وحدت و ائتلافی میکند تا در آنجا تجارت کننند. تجارتی میان اعراب در شبهجزیرهی عربستان و همچنین بین شامات، یمن و اردن. این باعث رونق گرفتن زندگی قبیلههایی میشود که پایهی کار آنها خدمت به مردم بوده است. لذا قبیله قریش در این تجارت، دارای مال و اموال میشوند.
برای اعراب ماجرای اصحاب فیل شناخته شده بودهاست. از آنجا که همهی مردم از ترس خود از شهر خارج شده بودند و فرار کرده بودند، اینکه دقیقا چه اتفاقی رخ داده است، بین اعراب تفاسیر و اختلافهایی بوده است. پرسش ابتدای این سوره نیز به همین اشاره دارد که آیا بررسی نکردهای کیفیت و چگونگی این ماجرا را. ماجرای اصحاب فیل چنان برای اعراب مهم و حایز اهمیت بوده که آن سال را مبدا تاریخ خود قرار داده بودند. یعنی سالهای بعد از آن را با افزودهی «عام الفیل» میشناساندند. سالی که این رویداد اتفاق میافتد، مقارن با تولد پیامبر (ص). لذا برای اعراب این واقعه شگفتانگیز مبدا تاریخ قرار میگیرد، زیرا به زمانی اشاره دارد که همه از آن مطلع بودند.
ابرهه فرمانده یکی از وابستگان به نجاشی (پادشاه مسیحی) بوده است که در نزدیکی به اتیوپی در جنوب یمن ساکن بودهاند. آنها پادشاه یمن را شکست میدهند و در آنجا یک پادشاهی را راهاندازی میکنند و کلیسای بزرگی را میسازند تا آنجا پایگاه بزرگ نیایش باشد. ابرهه از آنجا حرکت میکند و در مسیر خودش تمام قبایل را تار و مار میکند. از ویژگیهای سپاه ابرهه، آن بوده است که فیلهایی را از هند آورده بودند و همیشه چند فیل را در جلو سپاه با خود داشتهاند. حرکت و قدمهای فیل، هم لرزه بر زمین میانداخته و هم هیبت فیل نسبت به شتر، خر و قاطرِ اعراب، ترس و دلهره در دل مردم میانداخته است. آوازهی این سپاه به مکه رسیده بود و مردم از شهر گریخته بودند. به نزدیکی مکه که میرسند، عبدالمطلب به عنوان بزرگِ قریش با تعدادی از فرزندان و یارانش جلو میآیند تا با ابرهه گفتگو کنند. ابرهه با شهرتی که عبدالمطلب داشته است به او میگوید ما برای تخریب این مکان یعنی کعبه، آمدهایم و اگر نمیخواهید بجنگید، با شما جنگی نداریم. ابرهه میپرسید تو از ما چه میخواهی، عبدالمطلب میگوید که شترهای من را که سپاه شما در مسیر ضبط کردهاند، به من پس بدهید. دستور بده که این شترها را پس بدهند. ابرهه میگوید، من برای خراب کردن خانهی آباء و اجدادی تو آمدهام، تو به فکر شترها هستی. عبدالمطلب میگوید: من صاحب شترها هستم، این خانه صاحب خودش را دارد.
عوام علاقمند هستند تا به داستانهای تاریخی پر و بال دهند و آنها را تبدیل به افسانههایی تبدیل کنند. لذا عدهای گفتهاند که سپاه ابرهه به نزدیکی کعبه که میرسند، آسمان منطقهی مکه از پرواز مرغهایی که سنگهای آتشنشانی بر منقار داشتهاند، سیاه میشود. در حالیکه این با آنچه در شرایط کعبه وجود دارد، همخوانی ندارد، آیهها نیز به صراحت از تعبیر پرنده یا پرندگان استفاده نمیکند، بلکه از واژه طیر استفاده مینماید که به چیزی که در آسمان حرکت کند، پرتاب شود و یا سقوط کند اشاره دارد. اشارههای قرآنی بیشتر به سقوط تودههای آتشفشانی که پیدرپی بر سر این سپاه میریزد و سپاه را مثل کاه و گلی خشکشده و جویدهشده تبدیل کرد.
این آیهها چه رهنمودهایی برای انسان امروز دارد:
در توطئهای که سپاه ابرهه دارند، قصدشان در هم کوبیدن بنیان فکری است تا بنیان فکری خود را بر دیگران مسلط کنند. طبق محاسبات انسانی آنها، با این آرایش و قدرتی که دارند، حتما پیروز خواهند شد. مردم هم ترسان و هراسناک میگریزند تا اگر عقیده و اندیشه را نمیتوانند حفظ کنند، جان به در برند. اما کیدِ ابرهه، کارگر نمیافتد و عوامل طبیعی (شاید سقوط گدازههای آتشفشانی یا هر چیز خارج از محاسبهی انسانی)، سبب نابودی آنها میشود.
ماجرای اصحاب فیل نشان از یک اجزای پیوسته در عالم خلقت دارد. آثار، رفتارها و روابط انسانی در کنار پدیدهها و روابط طبیعی با نظامهای الهی که مهندسی این گیتی را ایجاد کرده است، سبب بروز حوادثی درسآموز برای انسان است. در این سوره میخوانیم که توطئههای که اساس آن تفکرهای شیطانی و پلید باشد، شاید در کوتاهمدت اثری منفی داشته باشد و عدهای را به واهمه بیاندازد، اما در بلندمدت به نتیجه نمیرسد. بنابراین سرانجام کیدهای پلید، نابودی و درهم کوبیده شدن است.
برچسب ها: اصحاب فیل الفیل تفسیر قرآن توجه به روابط علت و معلولی دکتر محمدپور دکتر محمدحسن محمدپور دوری از اندیشه های پلید رفتارهای الهی منطبق بر نظامهای الهی رهنمودهایی برای زندگی سوره فیل محمد پور محمدحسن محمدپور