سوره قریش
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ ﴿۱﴾
براى الفت دادن قریش (۱)
إِیلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ ﴿۲﴾
الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان [خدا پیلداران را نابود کرد] (۲)
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿۳﴾
پس باید خداوند این خانه را بپرستند (۳)
الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿۴﴾
همان [خدایى] که در گرسنگى غذایشان داد و از بیم [دشمن] آسوده خاطرشان کرد (۴)
سوره ۱۰۶ قرآن کریم به نام قریش، در جزء ۳۰ شامل ۴ آیه است و سورهای مکی میباشد.
با مطالعههای تاریخی و همچنین آشنایی با سایر آیات قرآن در مییابیم که:
این سوره بعد از سورهی فیل آمده است که حکایت از سپاهِ ابرههای داشت که از سمت یمن حجوم آوردند و حکومتهای سر راه را نابود کردند و به سوی مکه آمدند. قوم قریش و کعبه در آستانهی نابودی بود و در این حالت نیاز به یکپارچگی داشتهاست. شاید ظاهرا این سورهها در خصوص قوم قریش باشد، اما این داستان حالت استعارهای دارد و پیامهای آن، پیامهای انسانی و جهانی است.
مکه در زمان پیامبر بسیار محدودهی تنگ و بستهای بین دو کوه صفا و مروه بودهاست که هوای استوایی و گرم در کنار جنس خاکی که مستعد کشاورزی نیست و محتمل است که اگر بارانی سیل آسا بیاید، آن محدوده ویران شود، همه و همه نشان از شرایط سختِ زندگی دارد. بنابراین مکه مکانی بودهاست که نه آب مناسبی دارد، نه خاک مناسبی دارد و دهها از هم با فاصله هستند و به لحاظ وسعت بسیار محدوده است. لذا جذابیتی برای سکونت و شکلگیری اجتماعها نداشته است. حضرت ابراهیم نیز همانطور که میدانید زمانی که بازسازی خانه کعبه را آغاز کرد، نگران بود در این مکان محروم، سوخته و فاقد استعداد کشاورزی، پایههای زندگی اجتماعی مردم شکل نگیرد. بعدهای این خانه محل نگهداری بتها میشود. یعنی هر قوم و قبیلهای بتی داشته است که آن را در این خانهی مستحکم نگهداری میکردهاند. همین عامل سبب میشود که قبایل و طایفههای مختلف آنجا را مکانی امن بدانند و برای پرستش بتهایشان در زمان خاصی به این مکان مراجعه میکردند. مراجعههای مکرر برای پرستش بتها، سبب شکلگیری تمدنی میشود که در کنار این خانه به تجارت مشغول بودند.
مردم ساکن در مکه با توجه به بدی آب و هوا، مرتبا کوچ میکردند. زمستانها تا نزدیکی یمن و تابستانها تا شام محل تردد آنها بود تا هر طایفهای در مکانی مدتی را سرکُند و پس از مدتی، دوباره به مکه برمیگشتند. عدهای نیز توان کوچ نداشتند یا در هنگام کوچها، جان میسپردند. لذا این کوچها باعث افزایش روابط اجتماعی آنها میشده و یکی از منابع درآمدی آنها، تجارت خارجی بوده است.
در این محدودهی مکه، قوم قریش تمدنساز این مکان هستند. نسبت این قبیله به قبایل عدنانی برمیگردد. این قبیله مقارن با اسلام، شامل حدود ۲۵ طایفه بوده است. بنی هاشم (خاندان پیامبر)، بنی مطلب، بنی حارث، بنوعبدشمس(شامل بنی امیه)، بنی مخزوم، بنی اسد و … برخی از این طایفهها بودهاند(مرجع). به علت کوچهای مکرر، درآمد اصلی قبیلهی قریش از تجارت خارجی بوده است. از سوی دیگر، مکه به علت امنیتی که داشته، در فصلهای خاصی محل عرضه محصولات مختلف و خرید و فروش بوده است.
در گذشته وقتی قبیله یا طایفهای کوچ میکرده است، جدا از مخاطرات طبیعی، احتمال دستبرد و راهزنی وجود داشته است. آنها فقط به قصد گرفتن غنایم مالی، احشام و اجناس حمله نمیکردند، بلکه دختران و زنان به عنوان کنیز برای سوءاستفادهی جنسی و یا فروختن به افراد ثروتمند استفاده میشود و مردان و پسران را برای کارهای اجباری و یا فروش به عنوان برده، اسیر میشدند و در شهرهای دیگر به فروش میرساندند. قبایل وحشی که به غارت میپرداختند، در مجاورت با مکه و تعامل با قبیلهها، کم کم سبب شده در طول سالها، محبت، انسانیت و الفت را یاد بگیرند.
لایلاف به الفت اشاره دارد که به وحدت و یکپارچه شدن اشاره دارد. ل در ابتدای لایلاف به سورهی قبل اشاره دارد و علت را جویا میشود. چه عاملی باعث شده بود که بین قریش الفتی پیدا شود؟! این در حالی بوده است که مرتبا مثل عشایر کوچ میکردند و مرتبا در حال جنگ و ستیز بودند برای بقای حیات. آنچیزی که وحدت را پدید آورده که الفت شکل بگیرد، ربِ این خانه است. در قرآن همیشه واژه «الله» تنها بکار رفته است، در حالیکه همیشه «رب» با کلمهای دیگر یا اضافهی واژهای آمده است. پروردگاری که آنها از گرسنگی نجات داده است و هم از ترس و ناامنی، آنها را پناه داده است.
این آیهها چه رهنمودی برای انسان امروز دارد:
طایفهها که استعارهای از قومهای مختلف در جامعهی جهانی هستند، با توجه به پرودگاری که این بستر حیات را فراهم کردهاست، میتوانند گردهم بیایند، وحدت یابند و در سایهی این وحدت، الفت شکل میگیرد. در کنار هم میتوانند نیازهای اولیهی خود را برآورده میکنند و در کنار الفتی که شکل میگیرد، زندگی سامان میگیرد و امنیت و آسودگی مییابند. لذا عبد بودنِ پرودگار یعنی راهسازی و آمادهسازی برای پذیرش اوامر الهی، مسیر وحدت و تعالی بشریت را فراهم میکند.
برچسب ها: الفت تفسیر قرآن دکتر محمدحسن محمدپور رب هذا البیت رهنمودهایی برای بشریت سوره قریش طایفه قریش قوم محمد پور محمدحسن محمدپور هاشم وحدت