سوره الکافرون

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿۱﴾

بگو اى کافران  (۱)

لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾

آنچه عبادت می‌کنید، عبادت نمی‌کنم  (۲)

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾

و آنچه عبادت می‌کنم، شما عبادت نمی‌کنید (۳)

وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴﴾

و نه آنچه عبادت کردید، من عبادت می‌کنم (۴)

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾

و نه آنچه عبادت می‌کنم، شما عبادت می‌کنید (۵)

لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿۶﴾

دین شما براى خودتان و دین من براى خودم (۶)

 

سوره ۱۰۹ قرآن کریم به نام الکافرون، در جزء ۳۰ شامل ۶ آیه است و سوره‌ای مکی می‌باشد. سوره‌ی کافرون در سال دوم بعثت نازل شده است در حالی‌که یاران پیامبر بسیار اندک بوده‌اند و دعوت پیامبر هنوز علنی نشده بود.

آخرین آیه‌ی سوره‌ای کوثر که سوره‌ی قبلی است، گفت که دشمنانت دنباله‌ی خودشان بریده است و ابتر خواهند شد. دشمنان پیامبر، کافران بودند، لذا پس از آن این سوره آمده است. کفر یعنی پوشاندن حقایق. کافر کسی است که حقایق را ندیده می‌گیرد و بر آن سرپوش می‌گذارد. پنج سوره در قرآن با «قُل» آغاز می‌شود. چهار سوره در اواخر قرآن و سوره‌ی جن. قل نوعی تلقین است. تلقین به خود و دیگران. یعنی مرتبا و مستمرا این را برای خود و دیگران تکرار کنند تا مفاهیم برای شما یادآوری شود.

ای کسانی که حقایق را می‌پوشانید و کفر می‌ورزید، من آن‌چه را شما عبادت می‌کنید، عبادت نمی‌کنم. شما هم حال‌تان نشان می‌دهد که شما هم آن‌چیزی را که من عبادت می‌کنم، عبادت نمی‌کنید. دو آیه یکسان برای تاکید بیشتر در این سوره آمده است. لذا دین و آیین شما برای خودتان و دین و آیین من هم برای خودم.

این آیه‌ها و نشانه‌ها، چه پندی برای انسان امروز دارد.

معمولا در هر نهضت و انقلابی، رهبران هر انقلابی سعی می‌کنند که مسایل و تفاوت‌ها را کم کم و با افزایش قدرت خود، بیان می‌کنند و آرام و آرام اعلام نظر می‌کنند تا میزان بازخوردهای منفی کمتر باشد. اما در قرآن می‌بینیم که لحن قرآن کاملا صریح است، یعنی بر سر مسایل اساسی هیچ مماشاتی، رودربایستی و محافظه‌کاری با کافران ندارد.

محور اصلی این سوره عبادت است. در این سوره‌ی کوتاه، ۸ بار کلمه عبادت آمده است. تقریبا به ازای هر سه کلمه، یک بار کلمه عبادت آمده است. عبادت یعنی چه؟ عبادت را عده‌ای از مترجم‌ها برابر پرستش در نظر گرفته‌اند. عبادت هم‌معنی پرستش نیست، بلکه عبادت حالتی از تسلیم، تمکین، دل دادن و رام شدن است. عبادت نوعی هم‌وارسازی است. (مرجع)

علی شریعتی می‌گوید: عبادت یعنی راه‌سازی یا جاده‌سازی (مرجع). طریق المعبد. یعنی جاده‌ای که صاف شده و رام شده و ماشین و احشام می‌توانند عبور کنند. روی ماشین‌ها راه‌سازی می‌نویسند عابد. یعنی این ماشین دارد جاده را صاف می‌کند. لذا می‌توان گفت که وقتی فرمان الهی را می‌خوانید که مثلا  عمل خیری انجام دهید، وجود شما باید این را بپذیرد. اگر وجود شما آمادگی این پذیریش را داشته باشد، آن‌را می‌پذیرد، با شوق و اشتیاق تلاش می‌کنید تا آن‌را انجام دهید. لذا عبادت هم‌وارسازی است و وقتی ما عبد خدا بشویم، برای فرامین الهی هموار هستیم. وقتی می‌گویند عبد الشیطان نباشید، به‌رساتی چه کسی شیطان را می‌پرستد. پرستش شیطان عبارتی مسخره و بی‌معنا است. مگر این‌که این‌گونه تعبیر کنیم که در مقابل فرامین شیطانی و شر، هم‌چون سدی باشید که در مقابل آن بایستید و نگذارید وسوسه‌ها و دسیسه‌ها در شما نفوذ کند و بر شما تاثیر بگذارید تا کار شری کنید. پس عبارت عبد شیطان نباشید، یعنی نسبت به شیطان تسلیم، تمیکن، رخوت و بی‌عرضگی نداشته باشیم. عبدالله، هم‌وار برای اطلاعات فرامین الهی است. دلش می‌خواهد گفتار، رفتار و کردار، اندیشه و پندارش منطبق با خواسته‌های خدا باشد و هموار و پذیرای فرامین الهی است.

همین است که در نمازهایمان حداقل ۱۰ بار می‌گوییم ایاک نعبد و ایاک نستعین، خدا یا تنها تو را عبادت می‌کنیم و. تنها از تو استعانت می‌خواهیم. این اهمیت عبادت را می‌رساند که هر روز باید به خود بگوییم که خدایا من «تنها» برای اطاعت فرامین و یاری تو هموار و آماده هستم. یعنی ما انگیزه، شیفتگی و داوطلبی داریم برای جذب صفت‌های خوب و نیکوی پروردگار.

دین چیست؟ در قران گفته شده است که دین باید خالص باشد (سوره زمر). یعنی کاملا خالص و بدون کم و کاست و جدا از هرگونه آلودگی و ناپاکی و بدون نیاز به واسطه‌گری. در آیه‌ای بعدی در سوره‌ی زمر می‌خوانیم که عده‌ای افراد یا فرشتگانی را واسطه نزدیکی به پرودگار می‌دانند(لذا ادیان، فرقه‌ها، مذاهب و تفکرهایی برای خود و گروه‌شان ساخته‌اند). در حالی‌که خداوند می‌گوید دین باید خالص باشد و نیازی به واسطه‌ای ندارد و خداوند در روز قیامت برای این اختلافی که آن‌‎ها ایجاد کرده‌اند، حکم خواهد کرد.

واژه دین در فرهنگ لغات مترادف‌های مختلفی دارد و از کاربردهای قرآنی نیز در ترجمه‌های مختلف به معانی‏ زیادی از جمله جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی می‌رسیم. دین راه و روشی است که انسان‌ها برای زندگی انتخاب می‌کنند. هم‌چنین به جهان‌بینی و مجموعه باورهایی اشاره دارد که به پرسش‌های او در طول زندگی پاسخ می‌دهد. دین مجموعه قوانینی است که انسان به آن اعتقاد دارد و آدمی از رهگذر آن به تعبد می‌پردازد. هرکس از مسیر دینی که برای خودش هموار کرده است، در طول مسیر زندگی رفتار می‌کند، می‌اندیشد و با مسایل و رویدادها برخورد می‌نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

سه × پنج =