سوره الفلق
مشخصات
-
نام: الفلق
-
جزء: ۳۰
-
شماره سوره: ۱۱۳
-
تعداد آیه: ۵
-
محل نزول: مکه
-
مترجم: فولادوند
آیهها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بگو پناه مى برم به پروردگار سپیده دم (۱)
از شر آنچه آفریده (۲)
و از شر تاریکى چون فراگیرد (۳)
و از شر دمندگان افسون در گره ها (۴)
و از شر [هر] حسود آنگاه که حسد ورزد (۵)
(مرجع)
درسهایی از قرآن
شاید ترجمه فارسی گویای معانی نباشد.
قُل را به معنای بگو ترجمه کردهاند. در حقیقت قُل هم به گفتن پیامی به دیگران میتواند اشاره داشته باشد و هم به تلقین پیامی به خود انسان. حال باید دانست که چه پیامی در سوره وجود دارد که باید این تلقین یا انتقال پیام صورت گیرد.
به سورههای الناس و الفلق معوذتین (پناه بردن) میگویند. به آن معنا که پس از دریافت یک سری حقایق در مطالعه سورههای قرآن تا اینجا، با این دو سوره به خدا پناه میبریم. به هر حال در دنیا همواره در سر راه زندگی هر موجودی، یک سری موانع وجود دارد. لذا در این سورهها توجه ما را به خداوند جلب میکند که نظام آفرینش را مهندسی کرده است. دو دسته شر در این دو سوره بیان شده است: شرهایی با منشاء درونی (در سوره الناس) و شرهایی با منشاء بیرونی (در سوره الفلق). پناه بردن در گذشته به این معنا بوده که فردی در رویدادهایی که برای او پیش میآید به سوی صاحب قدرتی برود تا در پناه او از آن رویداد به سلامت گذر کند. این پناه آوردن میتواند فیزیکی، قلبی، ذهنی و … باشد. این سورهها با ما میآموزد که بهترین ملجاء در مقابل رویدادهای درونی و بیرونی، خداوند است.
از خداوند به رب تعبیر شده است (ارباب جهان) که به نیرویی اشاره دارد که گردانندهی ارادهی انجام کارها در عالم است. کلیه نیروها میتوانند مثبت باشند و در جهت خیر قرار گیرند و یا منفی باشند و در جهت شر نمود نمایند.
فلق به معنای شکافته شدن است، شکافته شدنی که باعث رشد و شکوفایی شود. مثلا جوجهی درون تخم، با شکستن پوستهی تخم به زندگی جدید خود وارد میشود. بنابراین این شکافتن برای جوجه یک گشایش و تولد است و سبب رشد و شکوفایی او میشود. دانهها شکافته میشوند، هستهها شکافته میشوند، تخمها شکافته میشوند و …، سوال اینجاست «چه کسی این هستهها و دانهها و تخمها را میشکافد و کدام اراده است که این زندگی تازه را برای آنها رقم میزند؟!» بله، رب الفلق. لذا یک نیرو و ارادهای وجود دارد که این تنگناها را باز میکند و گشایش و رشد را پدید میآورد.
در این سوره به چهار دسته از شرها اشاره میشود که از شر آنها به خداوند پناه میبریم:
- از شر هر چیزی که آفریده است. شر امری است نسبی. یعنی برای عدهای ممکن است یک موجود یا رویداد شر باشد و برای عدهای دیگر خیر. مثلا برای گوسفندان، وجود گرگ شر است. اما آیا گرگ شر آفریده شده است. پاسخ خیر است، زیرا گرگ به خودی خود هم میتواند خیر باشد و هم میتواند شر باشد. در نظام طبیعت آکل و ماکول وجود دارد، عدهای که میخورند و عدهای که خورده میشوند. لذا این خیر و شر نسبی پدید میآید. این آیه تنها به این نظام طبیعی اشاره ندارد، بلکه بسیاری از پدیدهها را نیز شامل میشود. مثلا باران برای عدهای خیر است و برای عدهای دیگر خانمانبرانداز. نیش عقرب برای خودش خیر است و وسیلهی دفاع، برای فردی که توسط وی گزیده شده، شر است.
- غاسق به چیزی گفته میشود که فراگیر است. در قرآن شبِ تاریک را با این صفت معرفی میکند. لذا هر چیزی که بر چیزی دیگر مسلط شود و آنرا فراگیرد به آن میتوان غاسق گفت. پس غاسق میتواند به مفهومی ذهنی، فرد یا گروهی و یا حکومتی اشاره داشته باشد که بر افراد یا تفکرشان تلسط یابد. این عامل تسلط هم میتواند مادی باشد، سیاسی باشد، اقتصادی باشد یا اجتماعی و … . بنابراین از شر این نیروهای فراگیر و استعمارکننده به خداوند پناه میبریم.
- در گذشته به دلیل عدم علم و آگاهی، علت بسیاری از پدیدهها را نمیدانستند. عدهای نیز با پی بردن به رمز و راز برخی از امور، مثلا علوم شیمی یا فیزیک و …، خود را در سطحی بالاتر نسبت به عموم مردم قرار میدادند و با این آگاهی میتوانستند دیگران را فریب دهند و از آنها سوءاستفاده کنند. در حقیقت مردم برای آنکه امور خود را سریعتر انجام دهند و یا به خواستهی خود برسند، دست به دامان این افراد میشدند. در دوران پیامبر نیز جادوگری و تلسم شایع بوده است. امروزه باید مصادیق آنرا یافت. بهطور کلی هر چیزی را که نخواهیم از مسیرش به دست آوریم، نوعی النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ است. یعنی اینکه ما به جای آگاهی یافتن و کسب دانش پیرامون حل مساله و مشکل، به جای تلاش برای رفع آنها و یافتن عاملهای موثر، به سایر عوامل و افراد پناه ببریم. در حالیکه هندسهی آفرینش در دست خداوند است و باید با شناخت مهندسی آن، در جهت رفع مشکلات گام برداشت.
- حسادت از دوران کهن، عامل شر برای افراد بوده است. حسد وقتی به جوشش بیاید، به عنوان موتوری تخریبکننده محسوب میشود. اولین جرم در تاریخ بشریت، کشته شدن هابیل به دستِ برادرش قابیل است که ناشی از حسادتی برادرانه میباشد. اگر فرد حسود (کسی که حسد میورزد) تحریک شود و حسادتش به جریان بیافتد میتواند سبب حوادثی ناخوشآیند در زندگی خودش و مخاطبانش گردد. مثل حسادت برادران یوسف و انداختن حضرت یوسف (ع) در چاه.
به طور کلی میتوان از شر حوادث زیر به خداوند پناه برد و با یاد او آرامش و امنیت یافت:
- از شر رویدادهایی که از سوی آفریدهها رخ میدهد و در نظام آفرینش وجود دارد (رویدادهای طبیعی)
- از شر فرهنگها، خفقانها، فضاها و فکرهای پلید و رفتارهای ناشایست (رویدادهای اجتماعی)
- از شر رفتارهای پلیدی که ناشی از عدم آگاهی و جدا شدن از مسیر صحیح زندگی کردن است (رویدادهای ناشی از نادانی و عدم آگاهی)
- از شر حسادتها و رفتارهای پلید انسانی (رویدادهای انسانی)