سوره نساء
سوره نساء، چهارمین سوره و از سورههای مدنی قرآن که در جزء چهارم تا ششم قرار دارد. این سوره از سال ۶ تا ۱۰ هجری و پس از جنگها و درگیریها نازل شده است. لذا باید کانون خانواده حفظ شود تا جامعه شکل درست خود را بیاید. این سوره را نساء نامیدهاند چون بیشتر احکام فقهیِ مربوط به زنان در این سوره آمده است. سوره نساء بیشتر درباره احکام زناشویی و ارث سخن میگوید و در میان آنها به احکام نماز، جهاد و شهادت میپردازد. همچنین در این سوره مطالبی به صورت خلاصه درباره اهل کتاب و سرگذشت پیشینیان آمده و خداوند درباره منافقان هشدار داده است.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشندهی رحمتگستر
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا ﴿١﴾
اى مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدى» آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید؛ و از خدایى که به [نام] او از همدیگر درخواست مىکنید پروا نمایید؛ و زنهار از خویشاوندان مَبُرید، که خدا همواره بر شما نگهبان است. (۱)
ای انسانها جهان یک رب، رئیس، گرداننده و نظامدهندهای دارد. پس نظامهایی که این خالق ایجاد کرده است را رعایت کنید(تقوا همان خودکنترلی است). زیرا خداوند رب است و اربابی جهان را برعهده دارد و قوانین و نظامهای آفرینش را پدید آورده است. بنابراین نسبت به آفریدگارتان که شما را از نفسی واحد خلق کرده است تقوا پیشه کنید. نفس مصداق یک واحد حیاتی است. نفس به صورت نامشخص (نکره) آمده، یعنی در گفتگوهای پیشین اشارهای به آن نشده است. در بسیاری از گفتههای کتابهای دیگر، ذکر شده که ابتدا حضرت آدم خلق شده است و پس از آن حضرت حوا از بخشی از او خلق شده است، که این گفته در اینجا تصدیق نشده است. لذا نفس واحد که بهوجود آمد، پس از آن زوجیت پدید آمد. شاید این نگاه اشاره به تقسیم سلولی داشته باشد، یا جداشدن کروموزومها و تشکیل کروموزمهای ایکس و ایگرد. از سوی دیگر، پس از میلیونها سال، انسانهای مذکر و مونث نیز که معرف زوج بودن است، پدید آمدند.
در ادامه مجددا به تقوا اشاره شده است، اینبار با کلمه الله که با الوهیت اشاره دارد. یعنی ارتباط قلبی بین مخلوق و خالق. یعنی دوست داشتن، عشق و محبت بین انسان و پروردگارش. ارحام به رحم اشاره دارد، رحم جای رحمت، محبت و عشق است. یعنی منزلگاه، پایگاه و محل انتقال عشق. یادتان باشد که در برابر آفریدگارتان و در برابر ارتباط خویشاوندی و رحمی مسئول هستید و باید نسبت به هر دو تقوا داشته باشید.
کسی که رحمت خدا را درک کرده باشد، نمیتواند سنگدل باشد. کسی که تقوا الهی داشته باشد نمیتواند نسبت به یتیمان، خانواده و … بیاحترام و بیتوجه باشد. لذا بلافاصله آثار کسی که تقوا دارد را در رفتار بیان میکند.
وَآتُوا الْیَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ ۖ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ ۖ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِکُمْ ۚ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا ﴿٢﴾
و اموال یتیمان را به آنان [باز]دهید، و [مال پاک] و [مرغوب آنان ] را با [مال] ناپاک [خود] عوض نکنید؛ و اموال آنان را همراه با اموال خود مخورید که این گناهى بزرگ است. (۲)
پس اموال یتیم را نخورید، و لوازم، وسایل و جنسهای مرغوب و خوب (طیب) را تبدیل به چیز دیگری (بی ارزش) نکنید. مبادا اموال آنها را با اموال خودتان قاطی کنید و از این مجموع اموال بخورید. اینکارها اشتباهی (حوب، با بیچارگی شبی سخت را طی کردن) بسیار بزرگ است که شما را به بیچارگی میکشاند. لذا گفتگو در اینجا توجه به حق یتیمان است و ادای حق آنها به دقت میباشد.
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا ﴿٣﴾
و اگر در اجراى عدالت میان دختران یتیم بیمناکید، هر چه از زنان [دیگر] که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گیرید. پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک [زن آزاد] یا به آنچه [از کنیزان] مالک شدهاید [اکتفا کنید]. این [خوددارى] نزدیکتر است تا به ستم گرایید [و بیهوده عیالوار گردید].
الْیَتَامَىٰ یعنی دختران یا زنانی که پدر یا ولی ندارند و یتیم شدهاند. دقت کنید که این آیه در ادامهی آیهی قبل است. یعنی بحث و گفتگو پیرامون نگهداری یتیمان است، نه ازدواج مرد و زن! لذا آیه میگوید اگر ترسیدید که نمیتوانید عدالت را بین دختران یا زنان یتیم (بی سرپرست مانده) رعایت کنید، با آنها ازدواج کنید. به این معنا که مسئولیت زندگی آنها را همانند همسر بپذیرید با تمام شرایطی که برای ازدواج ذکر شده است. نه اینکه با بی مسئولیتی، تنها با آنها شهوترانی کنید و اموال آنها را بالا بکشید. لذا بیان شده که اگر میتوانید عدالت را برای همهی آنها رعایت کنید، دو تا چهار تا از آنها را به همسری بگیرید. اما اگر احتمال میدهید که نتوانید عدالت رعایت کنید، به یک همسر اکتفا کنید. این رفتار به خودداری کردن و تقوا داشتن نزدیکتر است، تا آنکه ستمکار بشوید.
نکته این آیه اینجاست که ملکت به کنیز اشاره دارد. در جنگهای گذشته (و متاسفانه هنوز هم) زنان و دختر بچگانی که اسیر میشدند را به عنوان کنیز میگرفتند. آنها بی سرپرست بودند و گاها به آنها تجاوز و بی احترامی میکردند یا آنها را در بازارها مثل حیوانات میفروختند. این مساله برای انسانهای مذکر در حکم برده بود. قرآن در این آیه شان این افراد را حفظ میکند و تاکید میکند که اگر قصد ازدواج میکنید، باید در شرایط همسر با آنها ازدواج کنید. حتی مال و اموال آنها نیز باید حفظ شود. دقت کنید که بسیاری از جزای مجرمان و گناهکاران در اسلام، همان آموختن سواد و یا آزادسازی برده و کنیز بوده است. لذا نگرش اسلامی را میتوان نسبت به انسانهای بیسرپرست و اسرا دید.
وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً ۚ فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا ﴿۴﴾
و مَهر زنان را به عنوان هدیهاى از روى طیب خاطر به ایشان بدهید؛ و اگر به میل خودشان چیزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخورید. (۴)
صداقت این ازدواج و خالص بودن آن این است که مرد باید مهر و محبت خود را ثابت کند. لذا باید مهریه آنها را به عنوان هدیهای برای آسودگی خیال آنها بدهید و آنها اگر بخشی از آن را از صمیم قلب (طبن) به شما بخشیدند، آن بخش برای شما حلال و گوارا است. این هدیه باید نحله باشد، نحل به صاف و شفاف بودن و از ته دل و خالصانه بودن اشاره دارد. یعنی مهریه را عسلوار و با میل و رغبت به وی بدهید.
وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّـهُ لَکُمْ قِیَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿۵﴾
و اموال خود را -که خداوند آن را وسیله قوام [زندگى] شما قرار داده- به سفیهان مدهید، و[لى] از [عواید] آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید؛ و با آنان سخنى پسندیده بگویید. (۵)
برچسب ها: آیه قرآن تقوا درس زندگی دکتر محمدحسن محمدپور سوره نساء عدالت