سوره الممتحنه
سوره ممتحنه به عنوان سوره ۶۰ قرآن دارای ۱۳ آیه است و در جزء ۲۸ قرآن قرار دارد. نام این سوره از آیه ۱۰ این سوره گرفته شده است. ممتحنه همریشه با کلمه امتحان است و داستان امتحان عقیده است. امتحان انسان که حب و بغض او یعنی دوست داشتنها و دوست نداشتنهایش به چه علت است. مثلا داستان زنانی آمده است که میخواستند از مکه هجرت کنند و به مسلمانانی که در مسیر هجرت به مدینه در حرکت هستند، بپیوندند. در اینجا تاکید شده است که هر زنی که میخواهد به مهاجران بپیوندند باید انگیزهاش از این هجرت مشخص بشود، نکند که به دلیل مسائل خانوادگی، مسائل عاشقانه، جاسوسی و یا … از خانوادهی خود جدا شده است و به بهانهی هجرت میخواهد با مهاجران همراهی کند. با اینکه بین مشرکان و مسلمانان درگیری وجود دارد، تاکید میشود که باید حقوق یکدیگر را رعایت کنید و این حکم الهی است. این سوره فقط داستان این افراد نیست، بلکه امتحانی برای هر انسانی است که مشخص شود نزدیک شدنها و دور شدنها، دوست داشتنها و دوست نداشتنهایش و حب و بغضهایش تابع چیست، آیا تابع منفعتهایی است که از دوستی یا دشمنی آنها کسب میکنند و یا انگیزهی بالاتری در حب و بغضها باید وجود داشته باشد. عقیده، آرمان و توجه به حق و حقیقت میتواند بزرگترین عامل این حب و بغض باشد که این خود یک امتحان الهی است. کسی که عبدالله و مسلمان است، کسی را دوست دارد که خداوند را دوست داشته باشد و کسی را دشمن دارد که مسیر الهی را نمیپیماید. لذا مومن فردی است که مرز خود را میشناسد و برای حق و حقیقت که در مسیر الهی محقق میشود، جایگاه والایی قائل است و ولایت مومنان را میپذیرد و احکام الهی را رعایت میکند و حق و حقیقت را معیار حب و بغض خود میگیرد. مسالهی دیگری که در این سوره مورد توجه است، مساله ولایت است. مسلمانانِ مکه که اکنون در مدینه به عنوان مهاجران میشناسندشان، پس از قدرت یافتن در مدینه، تصمیم میگیرند که بازگردند و لوازم و تجهیزاتِ خود را که در فرار شبانه از مکه به مدینه جا گذاشته بودند، بازپس بگیرند. یکی از مهاجران نامهای را به دست زنی به مکه میفرستند تا مشرکان و خانوادهی خود را از این حمله مطلع سازد و با این خوش خدمتی قصد دارد که دل مشرکان را به دست آورد تا از خانوادهی او در صورت حمله محافظت کنند. لذا مخاطب آیات اول این سوره، جامعه ایمانی هستند که با آنکه ایمان آوردهاند، اما معیار دوستی حق و حقیقت نیست و میخواهند روابط دوستانهای با مشرکان داشته باشند. آیا خداوند در سینه انسان دو قلب قرار داده است که میتواند یک قلب طرفدار ایمان به خدا باشد و با قلبی دیگر به مشرکان به خداوند عاطفه و دوستی داشته باشد. به قول قآنی:
رسم عاشق نیست با یکدل دو دلبر داشتن
یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن … (مرجع)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿۱﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه] بیرون مى کنند که [چرا] به خدا پروردگارتان ایمان آورده اید اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمده اید [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مى کنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است (۱)
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاءً وَیَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ ﴿۲﴾
اگر بر شما دست یابند دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشایند و آرزو دارند که کافر شوید (۲)
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۳﴾
روز قیامت نه خویشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمى رسانند [خدا] میانتان فیصله مى دهد و خدا به آنچه انجام مى دهید بیناست (۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید، به طوری که با آنها اظهار دوستی میکنید و حال آنکه قطعا آنها به حق کافر شدهاند و رسول خدا را از شهر اخراج کردند و همهی شما را از خطر مرگ بیرون کردند، مگر چه جرمی کرده بودید؟! به این جرم که به پروردگاری که رب شما است ایمان آوردهاید، که برای جهاد در راه من و طلب خشنودی و رضای خداوند از شهر و دیار خود بیرون آمدهاید و هجرت کردهاید، در حالیکه به صورت مخفیانه و پنهانی با آنان رابطهی دوستی و محبت برقرار میکنید و من هر آنچه که مخفی میکنید یا علنا انجام میدهید به آنها آگاه هستم که هر کسی از شما که چنین کند، قطعا از راه متعادل و راه درست منحرف شده است. اگر آنها بر شما سلطه پیدا کنند، دشمن شما خواهند بود و دستهایشان را بر روی شما بالا میبرند و زبانهایشان را به سویتان میگشایند و آرزو دارند که شما هم کافر شوید. که اگر قدرت بیابند به صغیر و کبیر شما رحم نمیکنند. هدف و انگیزه کسی که اینکار را کرده بود چه بود؟! هرگز قوم و خویش، اولاد و فرزندان شما روز قیامت سودی به شما نمیرسانند، که خداوند میانتان آن روز فاصله میاندازد و از هم جدا میشوید و خداوند به آنچه انجام میدهید بصیر و آگاه است.
*ارحام: بستگان، اقوام، خانواده
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿۴﴾
قطعا براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى پرستید بیزاریم به شما کفر مى ورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم [که] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در برابر خدا اختیار چیزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوى تو بازگشتیم و فرجام به سوى توست (۴)
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَهً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۵﴾
پروردگارا ما را وسیله آزمایش [و آماج آزار] براى کسانى که کفر ورزیده اند مگردان و بر ما ببخشاى که تو خود تواناى سنجیده کارى (۵)
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿۶﴾
قطعا براى شما در [پیروى از] آنان سرمشقى نیکوست [یعنى] براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مى بندد و هر کس روى برتابد [بداند که] خدا همان بى نیاز ستوده[صفات] است (۶)
عَسَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ الَّذِینَ عَادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّهً وَاللَّهُ قَدِیرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۷﴾
امید است که خدا میان شما و میان کسانى از آنان که [ایشان را] دشمن داشتید دوستى برقرار کند و خدا تواناست و خدا آمرزنده مهربان است (۷)
در این آیه یک الگو و مدل ارایه میدهد. از آنجا که الگوی انسان کامل در قرآن ابراهیم است که ۶۳ بار نام وی در این کتاب آسمانی آمده است، و در این سوره نیز الگویی از حضرت ابراهیم مطرح میشود.
برای شما اسوه و الگوی نیکویی در ابراهیم و کسانی که با او بودهاند وجود دارد، آن زمان که به قومشان گفتند که همانا از شما و آنچه که به جز الله عبادت میکنید ما جدا هستیم. ما شما را نادیده میگیریم و اندیشه شما را قبول نداریم، بین ما و بین شما عداوت، دشمنی و بغضی تا ابد پدید آمده است، مگر آنکه به خدای واحد ایمان داشته باشید. به استثنای سخن ابراهیم به پدرش که گفت من برای تو استغفار میکنم و من به اندازهی سر سوزنی در برابر خداوند اختیار چیزی را برای تو ندارم، پروردگارا ما به تو توکل میکنیم و به تو متکی هستیم و به سوی تو انابه و توبه کردیم و بر آنها پشت کردیم که فرجام به سوی توست. همیشه توکل در جایی است که انسان دو دل است و وحشت دارد، لذا توکل گرفتن جهت گرفتن حمایت است. خدایا ما را فتنه و آماج آزار کسانی که کفر ورزیدند نکن، ما را پاکیزه گردان و تویی که عزیز و حکیم هستی.
قطعا برای شما اینها سرمشق خوبی هستند، البته برای کسانی که به خداوند و روز بازپسین امید داشته باشد، و هر کسی که روی برگرداند، بداند که خداوند غنی و حمید، یعنی بینیاز و ستوده است. امید است که خداوند بین شما و بین کسانی که دشمن هستید، موده برقرار کند و خدا اندازهگذار و قدیر است و خداوند غفور و رحیم است و اگر خطا و اشتباهی در گذشته کردهاید، پاک مینماید. لذا خیال نکنید که این صفبندیها همیشگی است، خیر، وقتی آنها بدانند که هر دو شخصیتی مستقل دارید و با هم سنخیتی ندارید، حدود خود را میشناسند و شاید خداوند بین شما مودت و دوستی برقرار کند، در حالی که اندازه و حدود یکدیگر را بدانید و برای هر یک جایگاه مشخصی قایل شوید که خداوند اندازهگذار و قدیر است.
*براء: جدا نمودن حساب از کسی، از کسی یا چیزی تبری جستن، فاصله گرفتن از عقاید و افکار کسی. همخانوادهی مبری، تبرئه
لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ﴿۸﴾
[اما] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند باز نمى دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید زیرا خدا دادگران را دوست مى دارد (۸)
إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾
فقط خدا شما را از دوستى با کسانى باز مى دارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرونراندنتان با یکدیگر همپشتى کرده اند و هر کس آنان را به دوستى گیرد آنان همان ستمگرانند (۹)
هرگز خداوند شما را از کسانی که به خاطر دین با شما نمیجنگند و شما را از شهرهایتان اخراج نکردهاند، از بِر و نیکی بی حد نهی نکرده است، لذا با آنان نیکی کنید و با ایشان قسط و عدالت بورزید، زیرا خداوند دادگر و مقسط را دوست دارد. فقط خداوند شما را نهی کرده است که با کسانی که به خاطر دین شما را میکشند و با شما میجنگند و شما را از خانه و دیار خود بیرون راندهاند و کسانی نیز پشتیبان اخراجکنندگان شما هستند، آنها را دوست نداشته باشید، زیرا آنها ظالم هستند. یعنی با کسانی که جنگ اعتقادی با شما ندارند، دوستی اشکالی ندارد، اما جنگ و عداوت بر سر عقیده، دیگر جای دوستی نمیگذارد.
*بِر: نیکی که بی حد و اندازه است، بَر به معنی دشتی بی انتها.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْیَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۱۰﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید چون زنان با ایمان مهاجر نزد شما آیند آنان را بیازمایید خدا به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را باایمان تشخیص دادید دیگر ایشان را به سوى کافران بازنگردانید نه آن زنان بر ایشان حلالند و نه آن [مردان] بر این زنان حلال و هر چه خرج [این زنان] کرده اند به [شوهران] آنها بدهید و بر شما گناهى نیست که در صورتى که مهرشان را به آنان بدهید با ایشان ازدواج کنید و به پیوندهاى قبلى کافران متمسک نشوید [و پایبند نباشید] و آنچه را شما [براى زنان مرتد و فرارى خود که به کفار پناهنده شده اند] خرج کرده اید [از کافران] مطالبه کنید و آنها هم باید آنچه را خرج کرده اند [از شما] مطالبه کنند این حکم خداست [که] میان شما داورى مى کند و خدا داناى حکیم است (۱۰)
وَإِنْ فَاتَکُمْ شَیْءٌ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ إِلَى الْکُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾
و در صورتى که [زنى] از همسران شما به سوى کفار رفت [و کفار مهر مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنیمت یافتید پس به کسانى که همسرانشان رفته اند معادل آنچه خرج کرده اند بدهید و از آن خدایى که به او ایمان دارید بترسید (۱۱)
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لَا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۱۲﴾
اى پیامبر چون زنان باایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزى را با خدا شریک نسازند و دزدى نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بچه هاى حرامزاده پیش دست و پاى خود را با بهتان [و حیله] به شوهر نبندند و در [کار] نیک از تو نافرمانى نکنند با آنان بیعت کن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه زیرا خداوند آمرزنده مهربان است (۱۲)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَهِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ ﴿۱۳﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید مردمى را که خدا بر آنان خشم رانده به دوستى مگیرید آنها واقعا از آخرت سلب امید کرده اند همان گونه که کافران اهل گور قطع امید نموده اند (۱۳)
در اینجا داستانی از زنانی نقل میشود که در دوران مردسالاری، بر عقیده و نظر خود استوار هستند و میخواهند به هجرتکنندگان بپیوندند یا به سوی کافران بشتابند. لذا انتخاب اندیشهای آزادانه برای زنان قائل شده است که فقط باید با رعایت حقوق دو طرف باشد.
وقتی زنان مومنی که هجرت کردهاند میآیند به سوی شما، آنها را بیازمایید و بنگرید که آیا به خاطر ایمان آمدهاند، که اگر به خاطر ایمان آمده است، بر او سخت نگیرید که خداوند به ایمان آنها داناتر است، پس اگر آنان را با ایمان تشخیص دادید، دیگر آنها را به کافران برنگردانید، نه آن زنان دیگر بر آنها حلال هستند و نه آن مردان بر این زنان حلال میباشند و هرچه خرج این زنان کردهاند به آنها پس بدهید و بر شما گناهی نیست که در صورتی که مهرشان را به آنان بدهید، با ایشان ازدواج کنید. به پیوندهای قبلی کافران پایبند و متمسک نباشید و آنچه را شما برای زنانتان که مشرک شدهاند، خرج کردهاید نیز از کافران مطالبه کنید، این حکم خداوند است که میان شما داوری میکند و خدا دانا و حکیم است. و در صورتی که زنی از همسران شما به سوی کفار رفت و چنانچه غنیمتی به دست آوردید یا در شرایط اینچنینی قرار گرفتید، جامعه اسلامی موظف است مهریهای که پرداخت کردهاید را دقیقا آن مقداری که خرج کردهاید، به شما بدهد و به خداوند که به او ایمان آوردهاید تقوا پیشه کنید و حق را رعایت نمایید.
ای پیامبر که خبرهای مهمی را آوردهای، چون زنان با ایمان نزد تو بیایند که با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نکنند، سرقت نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند و سقط جنین نکنند، برای هرچیز پیش پا افتادهای افترا و بهتان نزنند، در آنچه معروف و حق است عصیان و نافرمانی نکنند، اگر با این شرایط آمدند پس با آنها بیعت کن و از خدا برای آنان استغفار و آمرزش بخواه، که خداوند غفور و رحیم است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، با مردمی که مشمول غضب خداوند واقع شدهاند، دوستی نکنید، آنها به آخرت اعتقادی ندارند و از اینکه آخرتی باشد مایوس هستند و همانند کفار از اهل قبور قطع امید کردهاند. زیرا کسی که به آخرت اعتقادی ندارد، به خودش اجازه میدهد که هر کاری را انجام دهد.
*تمسک: به چیزی چنگ زدن. امساک ورزیدن، چیزی را سفت نگه داشتن
*بین ایدیهن و ارجلهن: مسائل پیش پا افتاده و عادی
*ولی: ولایت به دوستی صمیمی گفته میشود که سبب تسلط فرد بر دیگری میشود، پذیرش سرپرستی کسی به علت دوستی.
برچسب ها: آزمون الهی آزمون عقیده اسوه الگو امتحان ایمان قلبی به خداوند تفسیر قرآن جنگ بر سر دین جنگ عقیده ها حب و بغض حضرت ابراهیم حق حق و حقیقت حکم الله دشمنی با خدا دکتر محمدپور دکتر محمدحسن محمدپور دو قلب در یک سینه دوستی با خدا رعایت حقوق حتی در زمان جنگ و درگیری رعایت حقوق دیگران زن با ایمان زن شخصیتی مستقل زن کافر سوره الممتحنه طرفداری حق و حقیقت عداوت عداوت و موده علت دوست علت دوستی محمدحسن محمدپور معیار دشمنی معیار دوستی ممتحنه موده یا ایها النبی یک دل و دو دلبر