سوره المسد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿۱﴾
بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (۱)
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ﴿۲﴾
دارایى او و آنچه اندوخت سودش نکرد (۲)
سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿۳﴾
بزودى در آتشى پرزبانه درآید (۳)
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ ﴿۴﴾
و زنش آن هیمه کش [آتش فروز] (۴)
فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿۵﴾
بر سینهاش طنابى از لیف خرماست (۵)
(مرجع)
ابتدا به ظاهر آیه و اشارهها تاریخی توجه کنید:
- مردم در گذشته «الله» را یکتا و یگانه نمیدانستند، بلکه دارای زن و فرزند و دختران میپنداشتند. مثلا بتهای آنها «لات» و «منات» و «عزی» بود که آنها را دختران خدا میدانستند. به همین جهت نسبت به آنها توجه مخصوصی داشتند. «لات» خدای آفتاب و از سنگی سفید بود و معبد آن در طائف واقع در دوازده فرسخی مکه بود. «منات» سنگی سیاه و خدای سرنوشت و مرگ بود، و معبد آن در محلی به نامِ «قدید» میان مکه و مدینه نزدیک بحر احمر قرار داشت. «عزی» خدای زهره و معبدش در «وادی نخله» بین طائف و مکه بود. این خدایان اختصاص به قریش نداشتند، بلکه مورد پرستش همه قبایل بودند، ولی قبیله قریش برای بزرگداشت آنها مراسم خاصی را برگزار میکرد. این احترام بهخصوص نسبت به عزی بیشتر بود. آنچنان که در مقابل بت عزی بود که قربانی انسان انجام میگرفت. (مرجع)
- در گذشته داشتن فرزند پسر یک مزیت محسوب میشده، زیرا نیروهای کاری بودند. لذا خانوادهها فرزندان بسیار داشتند. این مساله در برخی از قبیلهها و قومها، هنوز هم مرسوم است. لذا پیامبر عموهای مختلفی داشت. زبیر، ابوطالب، عباس، ضرار، حمزه، مقوم، خحل (غیداق) حارث و عبدالعزی، عموهای پیامبر (ص) بودند. پیامبر (ص) پس از فوت پدرش، نزد پدربزرگ و بعد از آن، نزد عمویش ابوطالب پرورش یافت. ابوطالب پدر حضرت علی (ع) است. اما همهی عموها مثل او مهربان نبودند.
- عبدالعزی نام عموی پیامبر (ص) است. عبد + العزی، نام او اشاره به بت عزی دارد. رفتارهای او در مقابل پیامبر و یارانش بسیار سنگدلانه و ناشایست است. بهگونهای که او یکی از عاملان تبعید و اعمال فشار بر پیامبر و یارانش در شعب ابیطالب است. دو تن از فرزندان او به نامهای عتبه و عتیبه در جاهلیت به ترتیب با رقیه و امکلثوم دختران پیامبر ازدواج کرده بودند که پس از نزول وحی از آنان جدا شدند. او فامیل نزدیک بود، اما به شدت کینهتوز و بدخواه. همچون دوستی که از پشت خنجر میزند.
- چرا به عبدالعزی، ابیلهب میگویند؟! لهب یعنی شعلهی آتش. عدهای گفتهاند سرخرو بوده! عدهای گفتهاند آنقدر آتشافروز، آتشبیار و فتنه بوده است که این لقب را برای او گذاشتهاند. بنابراین ابی لهب یک کنیه است نه نام. وقتی بدانید که ابیلهب یک لقب است، پس میتواند مصداق خیلی از افرادی باشد که این روحیه را دارند. بنابراین، این سوره به یک فرد خاص اشاره ندارد، بلکه میخواهد توجه ما را به روحیهی پلید این گروه از افراد جلب کند. گروهی آتشافروز، پلید، آتشبیار، فتنه و … (مرجع)
- زن عموی پیامبر، یعنی همسر عبدالعزی، خواهر معاویه است. او در مسایل مختلف عاملی تحریککننده برای شوهرش است و مرتبا او را به انجام عملی یا نشان دادن واکنشی ترغیب میکند.
- بین سورهی الکافرون و سه سورهی دیگر که با واژهی «قل» شروع میشود، دو سوره وجود دارد: سورهی النصر و المسد. سورههایی که با «قل» شروع میشوند بهنوعی برای تلقین کردن مستمر کوتاه و مختصر بیان شدهاند. تا مرتبا مسلمانان این سورهها را در نمازهایشان بخوانند و به خودشان مطالب آنها را گوشزد کنند. پس از سورهی الکافرون، دو سرنوشت مختلف در دو سورهی مختلف بیان شده است. سرنوشتی مثبت با نامی ماندگار و پایدار در سورهی نصر، و سرنوشتی منفی و در نهایت نابودی و بیاثری در سورهی المسد.
حالا با دانستن نکتههای بالا، سوره را دقیقتر بررسی کنیم.
آیه ۱
تبت ← به معنای بریده باد. اصطلاحی شعارگونه است.
ید ← دو دست. ید را به معنای دست در نظر گرفتهاند، در حالیکه ید را میتوان بهمعنای قدرت و نیرو در نظر گرفت. در جایی نیز به معنای سرنوشت از آن تعبیر میشود. مثلا وقتی در قرآن میخوانیم «ید الله»، «بیدک الخیر» و یا «الفضل بید الله» مسلما مقصود همان نیروی الهی است. (نه دستِ خدا، پناهبر خدا)
وتب ← به معنای مرگ بر او باد، اصطلاحی شعارگونه است.
خدا نیازی به نفرین و دشنام ندارد، اگر بخواهد جان ستمگر را میگیرد. برای آنکه مفهوم قطع ید را بهتر درک کنید، باید بدانید که در گذشته همهی کارها بهصورت دستی انجام میشده است. مهارت به دستورزی بوده. دزدها و سارقها به اموال و داراییهای مردم دستدرازی میکردند و چیزی را میدزدیدند. پس ید اشاره به نیروی عینی داشته است که افراد میشناختند و آنرا دقیقا برابر دست میدانستند. بنابراین دست دزد را قطع میکردند تا دیگر اینکار را نکند. اما امروزه، اگر پزشکی طلب زیرمیزی کند، یا مدیر مدرسهای از اولیا رشوه بگیرد، یا معلمی طلب پول کند، یا از بانکی فردی اختلاص کند، یا حسابداری در حسابهای مالی تغییری ایجاد دهد، باز هم دزدی کردهاست. آیا اگر دستش بریده شود، دیگر دزدی نمیتواند بکند. همان مدیرِ مدرسه، راهش را بلد است و اصلا نیازی به داشتن دست برای گرفتن رشوه ندارد، رشوهها مستقیما به کارت بانکیش منتقل میشود. قطعِ ید کردن یا بریدن دست در اینجا، میتواند تعبیری باشد از مسدود کردن حساب او و استفاده از اموالش در جهت کارهای خیری که به نفع مردم است. شرکتی که بد سابقه است، قطع ید میشود و دیگر به او پروژهای در آن ابعاد قبلی نمیدهند.
مسلما پروردگار نیازی به شعار دادن ندارد. چنانچه مرگ و زندگی انسانها را پروردگار مقرر کرده است. پس آیه اینگونه تعبیر میشود که آن نیروی منفی که در برابر این نهضت خیر قرار دارد، باید جلوی نیرویش گرفته باد، بریده باید یا مقطوع باد. بنابراین این عبارات شعاری، پیامی است برای مخاطبان. اما «ید» در زبان عربی نماد قدرت است. همچنانکه «یدالله» دست قدرت خداست. تبت یدا ابی لهب، شعاری است برای مستضعفان ستمزده علیه ظلم او، یعنی برچیده باد بساط ظلم و ستم ابی لهب ( با آنکه عموی پیامبر بود، قانون خدا استثنا ندارد). در این ستمگری همسر او نیز آتش بیار معرکه و محرک شوهرش بود.
آیه ۲
این افراد به چه چیزهایی اتکا میکنند؟! اموال و داراییهایشان، و موقعیت اجتماعی که دارند یا کسب کردهاند. ثروت، قدرت و موقعیت اجتماعی سبب شده که فکر کنند بینیاز هستند و همهی مشکلات را با آن حل میکنند.
آیه ۳
«ذات لهب» تعبیری از این است که آتشافروز سرنوشتش آتشی است که خودش افروخته است. هرچه بکاری همان درو میکنی.
آیه ۴
زن موجودی است پر از عاطفه و احساس. احساسات او میتواند زیبا و مثبت باشد و همچون گردنآویزی بر زیبایی او و زندگی اطرافیانش بیافزاید، یا ممکن است این احساس نازیبا با پلیدیش او و اطرافیانش را پلید کند. زن عموی پیامبر اینجا بهعنوان نمایندهای از افرادی است که آتشبیار معرکه هستند. کسانی که سوختِ این آتش را تامین میکنند تا کینه عمیقتر و فتنه بیشتر شود.
آیه ۵
جید ← سینه. به محلی زیر گردن و بالای سینه که محل تزئین با گردنبند است، جید گفته میشود.
حبل ← ریسمان.
مسد ← لیف خرما.
بر سیمای این افراد، جاییکه باید محل تزئین و زینت باشد، بهجای زیبایی، کینه و نفرت قرار دارد. به جای آنکه سینهشان جلوهگر پاکی و محبت درونشان باشد، مملو از کینه و نفرت است. ما وقتی به کسی ارادتی یا محبتی داریم، دست را روی سینه میگذاریم، سینه نشانهای از ارادت خالصانه و مملو از مهربانی است. اشارهای هنرمندانه به نزدیکی جید و سینه، و تعبیری از زینت و گردنآویز جهت افزایش زیبایی، بهجای نفرت و کینه، جای تامل دارد. در بسیاری از ترجمهها جید به اشتباه گردن ترجمه شده است.
***
در خصوص سورهی المسد باید گفت، بسیاری از مترجمها در خصوص این سوره این تصور را داشتهاند که تنها به بیان یک داستان تاریخی در عصر پیامبر پرداخته است. این تصور با این اعتقاد که قرآن کتابی برای راهبری بشریت است، در تناقض است. این کجاندیشی از یک اشتباه تخصصی در ترجمه صورت گرفته است. در ترجمه باید توجه داشت، وقتی به جای نام بردن از یک فرد، از صفت یا کنیهای استفاده میشود، یعنی این سرنوشت برای هر فرد و گروهی که این صفت یا کنیه را دارد، صادق است. مثلا وقتی میگوییم نیکان به بهشت میروند، آیا مقصود این است که فردی به نام «نیکان» به بهشت میرود یا هر انسان نیکاندیش، نیککردار و نیکرفتاری. بله، ما با گروهی از انسانها اشاره داریم، نه یک فرد خاص. لذا وقتی گفته میشود ابولهب، منظور تنها سرنوشت عبدالعزی نیست، بلکه هر فردی که چون ابولهب رفتار، کردار و پندار دارد مد نظر است و مقصود از همسرش نیز هر فردی است که از او تبعیت میکند یا او را در این اعمال شر، یاری میرساند و آتشافروزی مینماید.
اینچنین است که طبق این سوره، نتیجهی کارهای پلید و تلاشهای باطل و منفی، حاصلی جز تباهی و ناپایداری نیست و نتیجهی کارهای خوب و تلاشهای مثبت، طبق سوره نصر، پیروزی، شادکامی و پایداری است.
راستی چرا برخی آیههای قرآن بسیار خصوصی به نظر میرسند؟! مثلا همین سوره. چه ارتباطی با ما و یا چه نکتهای برای بشر امروز داره؟!
اما آیاتی که از زندگی خصوصی پیامبر اسلام و همسران او سخن میگوید، صداقت و شفافیت قرآن را نشان میدهد که نمیخواهد هیچ نکتهای از زندگی پیامبر برای امتش پنهان باشد. در ضمن نشان میدهد او یک بشر بودهاست، با همه ویژگیها و احساس و عواطف بشری. در مکتب عرفان، بسیاری از مرشد و مراد و پیران طریقت ترجیح میدهند کمتر مسائل شخصی و خانوادگی آنان برای مریدان آشکار گردد، تا ابهتشان در ذهن آنان بیشتر شود، اما قرآن بی هیچ پردهپوشی، مسائل خصوصی و روابط زناشوئی پیامبر را صریحا افشا کرده تا هم او را با تذکراتش به کمال بیشتر برساند و هم از رفتارش با همسران الگوئی برای امت بسازد. (مرجع)
برچسب ها: تفسیر قرآن درک معنی قرآن دکتر محمد حسن محمد پور دکتر محمدحسن محمدپور سوره المسد سوره لهب سوره های قرآن قرآن محمد حسن محمد پور