سوره عادیات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾
سوگند به مادیانهائى که با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش مى جهانند (۱)
فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾
و برق [از سنگ] همى جهانند (۲)
فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾
و صبحگاهان هجوم آرند (۳)
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿۴﴾
و با آن [یورش] گردى برانگیزند (۴)
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿۵﴾
و بدان [هجوم] در دل گروهى درآیند (۵)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ﴿۶﴾
که انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است (۶)
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ ﴿۷﴾
و او خود بر این [امر] نیک گواه است (۷)
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ﴿۸﴾
و راستى او سخت شیفته مال است (۸)
أَفَلَا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ ﴿۹﴾
مگر نمى داند که چون آنچه در گورهاست بیرون ریخته گردد (۹)
وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ ﴿۱۰﴾
و آنچه در سینه هاست فاش شود (۱۰)
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ ﴿۱۱﴾
در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ایشان نیک آگاه است (۱۱)
سوره ۱۰۰ قرآن کریم به نام العادیات، در جزء ۳۰ شامل ۱۱ آیه است و سورهای مکی میباشد. پنج آیه نخست این سوره، تصویری از جنگ و غارت را ارایه میدهد. شاید اگر امروزه تصویری میخواستیم بسازیم، صحنهی غرشِ جنگندهها، انفجار بمبها و اصابت موشکها بود. در گذشته، اسبها و سوارهنظامها میتوانستند با حرکتی سریع، سرنوشت جنگها و غارتها را عوض کنند. اسب بهعنوان یک حیوان یا وسیلهی راهبردی محسوب میشدهاست. این مساله تا کمتر از ۱۰۰ سال پیش تا نزدیکی جنگ جهانی اول نیز صادق بوده است. تشبیهی از مادیانها و اسبها که محمد بهمن بیگی در کتاب «بخارای من ایل من» در داستان ترلان و زندگی عشایری نشان میدهد، این مساله را تا عصر حاضر تصدیق میکند.
و العادیات ضبحا. «و» برای سوگند در ابتدای جمله میآید. معمولا انسانها به چیزهای مقدس سوگند میخورند تا حرف آنها را باور کنند یه به آن توجه نمایند. اما خالق که نیازی به سوگند ندارد، خالق میخواهد توجه ما را به پدیدهها و رویدادهایی جلب کند. پس از این آیه، چهار آیهی بعدی با «ف» آغاز میشود. این حرف برای نتیجهگیری در جملات میآید. لذا چهار نتیجه یا پیامد در ادامهی این جلب توجه آمده است.
«عادیات» به اسبهای مادیانی گفته میشود که سوارهنظام یا غارتگران از آنها استفاده میکند. «ضبحا» نیز به نفسنفسزدن اشاره دارد. اسبهایی که آنچنان آنها را سریع و بهتاخت دواندهاند که به نفسنفس افتادهاند. در جنگ و غارت از مادیانها استفاده میشده، تا در فصلهای مختلف مانند نریانها به دنبال جفت نباشند و فرمانپذیری بیشتری از سوار داشته باشند. «موریات» به جرقهافکندن اشاره دارد. در گذشته برای افروختن آتش، جرقهای ایجاد میکردند تا با نزدیک کردنِ کاهی، آتش بیافروزند. برخورد نعل و سُمِ اسبها به سنگ و زمین، به جرقههایی برخواسته تشبیه شدهاست که نشان از عجله کردن و سرعت داشتن دارد.
غور به عمق یافتن در مسالهای اشاره دارد. «مغیرات» نیز به شتاب و بهصورت یورشوار هجوم بردن اشاره دارد. کلمهی غارت نیز از خانوادهی مغیرات است. فالمغیرات صُبحا، یه یورشی صبحگاهی اشاره دارد. در صبح که افراد غافل و در خواب هستند، یورشها و هجومها صورت میگرفته است. رعب و وحشت در آغاز روز و غافلگیری، فرصت تحرک را از افراد میگرفته و دلهره را بر دلشان میانداخته است.
«نقع» همان گردوخاک است. این یورشها گرد و خاکی برپا میکردهاست. که این گردوغبار خودش دلهرهآور است. فوسطن به جمعا، بیدرنگ و غافلگیرانه خود را در دل گروهی از افراد مییافتهاند.
اما این جملات به چهچیزی اشاره دارد؟! اکثر مترجمها این آیات را در شان مجاهدان صدر اسلام دانستهاند. در حالیکه، در جنگ بدر، مسلمانان فقیر بودند، درآمدی برای تهیهی اسب نداشتند، اگر سوارهنظام هم بودهباشد، بسیار محدود بوده. لذا این مساله نمیتواند به این حادثه اشاره داشته باشد. برخی دیگر گفتهاند که شترهای حاجیان مقصود بوده است. حال آنکه کدام حاجی با شتر میتواند چنین شتابی بیابد و چرا باید چنین شتابی داشته باشد. حج مسابقهی شتردوانی که نیست. این سوره در ابتدای سال سوم هجرت نازل شده است و آن زمان تعداد مسلمانها بسیار بسیار محدود بوده و شرایط زندگی برایشان دشوار بوده است. از طرفی این طرز بیان مساله، راهبردی برای زندگی امروز بههمراه ندارد. نوعِ بیان آیات، جنبههای هشداردهنده دارد و از واقعیتی رونمایی میکند که باید به آن توجه کنیم. اگر قرار بود از گروهی تعریف شود، در ادامه باید تشکر و سپاسگزاری میآمد، نه هشدار به کاهلی و ناسپاسی.
ان الانسان لربه لکنود، قطعا انسان نسبت به ربش ناسپاس است. «کنود» لغتی است که عربی شده است، احتمالا از واژهی کُند فارسی آمده است. لذا مترجمها لکنود را کُندی، کاهلی و ناسپاسی ترجمه کردهاند. کنود به زمینی میگویند که چیزی نمیرویاند. به انسانهای بخیلی که نعمت دارند، اما خیری انجام نمیدهند. دستِ پر نعمتی که نمیبخشد. خرج مال و اموالی در جهتی نادرست، وقتی که در جهتِ اشتباهی صرف شود، انرژی که بیهوده هدر برود، همه و همه نشان از کاهلی دارد.
این انسان خودش هم شاهد و گواه است که دارد چه میکند. اتفاقا به انسان گفته میشود که چهقدر کُند و کاهلی، بجنبید و سریع باشید، نه در جهتی که غارت میکند، بلکه در جهتی که مسیر درستِ آن است. لذا این انسان چنان شیفتهی مال است که نمیتواند به سادگی از این کاهلی و ناسپاسی دست بکشد. آیا این انسان نمیداند که چه برسرش خواهد آمد؟!
قبر را معادل گور گرفتهاند. در حالیکه مقصود این گور فیزیکی نیست. قبر نمادی از تجزیه شدن است. آیا این انسان نمیداند که آن زمانی که جسمش میمیرد و تجزیه میشود، او کاملا تجزیه و تحلیل خواهد شد و همهچیزش مشخص میشود. شخصیت انسان و مجموعهای از صفاتِ زشت و زیبایی که برای خودش قائل شده، را به سینه و «صدر» تشبیه میکنند. «حصّل» به حاصل شدن و محصول دادن اشاره دارد. لذا این انسان آن زمان است که میوههای درختی که کاشته است را خواهد چید.
مولوی در دفتر پنجم خود اشارهای جالبی دارد:
… رازها را میکند حق آشکار
چون بخواهد رُست، تُخمِ بد مکار
آب و ابر و آتش و این آفتاب
رازها را میبرآرد از تُراب
این بهار نو ز بعد برگریز
هست بُرهانِ وجودِ رستخیز
در بهار آن سِرها پیدا شود
هرچه خوردست این زمین، رسوا شود
بر دمد آن از دهان و از لبش
تا پدید آید ضمیر و مذهبش
سِر ِبیخِ هر درختی و خُورش
جملگی پیدا شود آن بر سَرش
هر غمی کز وی تو دلآزردهای
از خمار مِی بود، کان خوردهای
لیک کی دانی که آن رنجِ خمار
از کدامین مِی برآمد آشکار
این خمار اُشکوفهی آن دانه است
آن شناسد کآگه و فرزانه است
شاخ و اُشکوفه نماند دانه را
نطفه کی ماند تنِ مردانه را… (مرجع)
لذا آنروزی که آنچه از اعمال و اندیشهی ما مشخص و آشکار بشود و شخیصت ما هویدا گردد، ان ربهم بهم یومئذ لخبیر، آن روز است که خداوند از همهی جزئیات آگاه است.
بنابراین اینهمه حمله، هجوم، یورش و تعدی به دیگران که بیشترین هزینهها را در دنیا بهخودش اختصاص داده است و تبلیغات عظیم و با آبوتابی از آن در چشمِ مردم جلوهگر میشوند و دولتها، استعمارگرها و مردم از مشاهدهی آنها برخود میبالند. این قدرتها، انرژیها و سرعتبخشیها اگر در مسیر باطل باشد، بیفایده است و در نظر پروردگار نوعی کاهلی و ناسپاسی است. دولتها و مردم با شیفتگی در حال سبقت گرفتن و سرعت گرفتن در تسلط یافتن و غافلگیر کردن دیگران هستند. بسیاری از آنها خودشان هم میدانند که در مسیر حق و خدمت، چهقدر کاهل، بیتوجه و ناسپاس هستند. گاهی فعالیتشان را چنان جلوه میدهند که در مسیر درست است. طولی نمیکشد که آنچه در سینههای آنها است و شخصیتِ واقعی آنها میباشد، آشکار میشود. هر آینه، پروردگار از همهی جزئیات آگاه است و رستاخیز هرچه بکارند، درو میکنند.
علی بن ابیطالب (ع) در دعای کمیل میفرماید:
یا سَیِّدی یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلی یا مَنْ اِلَیْهِ شَکَوْتُ اَحْوالی یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ، قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَهِ جَوانِحی وَهَبْ لِیَ الْجِدَّ فی خَشْیَتِکَ، وَالدَّوامَ فِی الاْتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ، حَتّى اَسْرَحَ اِلَیْکَ فی مَیادینِ السّابِقینَ وَاُسْرِعَ اِلَیْکَ فِی الْبارِزینَ (الْمُبادِرینَ) وَاَشْتاقَ اِلى قُرْبِکَ فِی الْمُشْتاقینَ وَاَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمخْلِصینَ، وَأخافَکَ مَخافَهَ الْمُوقِنینَ، وَاَجْتَمِعَ فى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ.
مصداقهایی از این سوره را در شرایط کرونا دیدیم، دولتهایی که خود را ابرقدرت میپنداشتند، اما با ویروسِ کوچکی، تلفاتی بیشمار دادند. دولتهایی که هزینههای هنگفتی را بهجای تمرکز بر درمان و خدمات درمانی، در جای دیگری خرج کردند. مردمی که با شیفتگی در جیبِ مردمی دیگر دست کردند و با افزایش قیمتها و ائتکار به غارت پرداختند.
برچسب ها: العادیات تفسیر قرآن دکتر محمد حسن محمد پور دکتر محمدپور دکتر محمدحسن محمدپور رهنمودهایی برای زندگی سبقت در خیر سبقت در شر عادیات عجله های بیهوده کاهلی محمد پور محمدحسن محمدپور ناسپاسی نیک اندیشی نیک کرداری