سوره الصف

 

سوره صف سوره ۶۱ قرآن در جزء ۲۸ قرار دارد و شامل ۱۴ آیه است. سوره‌ی حدید (۵۷)، سوره حشر (۵۹) و سوره صف (۶۱) با یک آیه‌ی مشترک شروع شده است و همه نیز در خصوص مسائل نظامی مرتبط با جهاد در راه خداوند می‌باشد. به نام این سه سوره که بنگریم، نامشان نیز تصدیقی برای محتوای سوره‌ها دارند، مثلا حدید به معنای آهن است و آهن به عنوان فلزی صنعتی و دفاعی در ساخت شمشیر، نیزه، تیر و سپر کاربرد دارد. هم‌چنین حشر به معنای گردآمدن و بسیج شدن نیز به جمع شدن گروهی از انسان‌ها در اردوگاهی برای حرکتی دفاعی اشاره دارد و این سوره نیز با نام صف به صف‌آرایی و ارتشی منظم اشاره می‌کند که با هماهنگی، اتحاد و پیوستگی هم‌چون سد و بنایی مستحکم و استوار در جهت جهاد الهی یا دفاعی مقدس قرار دارد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۱﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است به تسبیح خدا مى ‏پردازند و اوست ارجمند حکیم (۱)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چرا چیزى مى‏ گویید که انجام نمى‏ دهید (۲)

کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۳﴾

نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید (۳)

آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمین است به تسبیح خداوند می‌پردازند و او عزیز و حکیم است. وقتی تمام اجزای هستی در خدمت سیستمی هستند که به سوی هدفی مشترک در تلاش می‌باشند و سرخود عمل نمی‌کنند، چگونه انسان می‌تواند بی‌توجه باشد، خود را جزئی از این نظام الهی ندارند و تسبیح نگوید. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ای جامعه‌ی ایمانی که به واسطه‌ی ایمان گردهم آمده‌اید، چرا حرفی می‌زنید که به آن عمل نمی‌کنید. این نزد خدا بسیار خشم‌آور است که آن چیزی را که عمل نمی‌کنید، بگویید. آن‌چه که موجب کبر و خشم خداوند می‌شود، یعنی خلاف رضایت او و خلاف هدف سیستم و نظام الهی است. این چه گفته‌ای است که به آن عمل نشده؟! در خصوص چه موضوعی بوده است؟! چون ادعاهای کلامی بسیاری وجود دارد که لزوما به آن عمل نمی‌شود! در آیات بعدی به ارتباط عزمی راسخ و استوار و یک‌پارچگی گفتار و رفتار در سعی، تلاش و جهاد الهی می‌خوانیم.

*سبح: انجام وظیفه، ارایه خدمت و ایفای نقشی به عنوان جزئی از یک سیستم که برای هدفی مشترک تلاش می‌کنند، تسبیح به حرکتی منظم گفته می‌شود، سباحه در عربی یعنی شناگر.

*لم: لما یعنی برای چی، چرا

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ ﴿۴﴾

در حقیقت ‏خدا دوست دارد کسانى را که در راه او صف در صف چنانکه گویى بنایى ریخته شده از سرب‏اند جهاد مى کنند (۴)

همانا خداوند کسانی را که در راه او صف در صف پیکار می‌کنند دوست دارد، ارتش و صفی آن‌چنان استوار که گویی بدنه‌ای سربی، غیرقابل نفوذ و پایدار هستند. در آیه‌ی بعد مثال‌های تاریخی آورده می‌شود که فقط در زمان و عصر حاضر نیست که عده‌ای حاضر به جهاد الهی نیستند و حرفشان و عملشان یکسان نیست، بلکه در طول تاریخ نیز این مورد بوده است.

*یقاتلون: باب مفاعله قتال است. مقاتله یعنی جنگ و پیکار

*بنیان: بنا، شالوده، پی

*مرصوص: رصاص یعنی سرب، سرب ریخته شده

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ﴿۵﴾

و [یاد کن] هنگامى را که موسى به قوم خود گفت اى قوم من چرا آزارم مى‏ دهید با اینکه میدانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم پس چون [از حق] برگشتند خدا دلهایشان را برگردانید و خدا مردم نافرمان را هدایت نمى ‏کند (۵)

وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاهِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿۶﴾

و هنگامى را که عیسى پسر مریم گفت اى فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را که پیش از من بوده تصدیق مى ‏کنم و به فرستاده‏ اى که پس از من مى ‏آید و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى براى آنان دلایل روشن آورد گفتند این سحرى آشکار است (۶)

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُوَ یُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿۷﴾

و چه کسى ستمگرتر از آن کس است که با وجود آنکه به سوى اسلام فراخوانده مى شود بر خدا دروغ مى ‏بندد و خدا مردم ستمگر را راه نمى ‏نماید (۷)

یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ﴿۸﴾

مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید (۸)

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ﴿۹﴾

اوست کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند هر چند مشرکان را ناخوش آید (۹)

بیاد آورید آن‌گاه که موسی به قومش گفت ای قوم من، چرا با این‌که می‌دانید که من رسول و فرستاده‌ی خداوند به سوی شما هستم، مرا آزارم می‌دهید، وقتی آن‌ها منحرف شدند، خداوند دل آن‌ها را نیز لرزاند و خداوند مردم فاسق را هدایت نمی‌کند. بنابراین وقتی که عمل انسان درست نباشد، در روحیه، اندیشه و قلب انسان نیز اثر مخرب می‌گذارد.

بیاد آورید آن زمانی که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل، من رسول خداوند به سوی شما هستم و من تصدیق کننده آن‌چیزی هستم که پیش روی ما است (تورات) و بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من خواهد آمد و اسم و ویژگیش احمد خواهد بود. برای این تصدیق در کتاب‌های انجیل فعلی می‌توانید به انجیل یوحنی باب ۱۴ جمله ۱۶ و هم‌چنین باب ۱۵ جمله ۲۶ به انجیل مراجعه نمایید. وقتی که احمد به همراه دلایل روشن آمد، گفتند این سحری آشکار است. و چه قدر انسان باید ظالم باشد که دروغی را به خداوند نسبت دهد، در حالی‌که آن‌ها به سوی اسلام و تسلیم شدن در مقابل خداوند فراخوانده می‌شوند و خداوند مردمی که به خودشان ظلم کنند را هدایت نمی‌کند. آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با فوت کردن و با دهانشان خاموش کنند، در حالی‌که خداوند نورش را تمام و کامل می‌کند، هرچند که کافران و پوشانندن حقیقت را ناخوشایند باشد. خدا کسی است که رسولش را همراه با هدایت و آیینی درست و دین حق فرستاد تا بر همه دین‌ها فایق آید، هرچند برای مشرکان ناخوشایند باشد. این آیه به آن معنا نیست که دین اسلام آمده است تا از ریشه سایر ادیان الهی را بزند، بلکه همه‌ی ادیان الهی، یک دین هستند که شریعت‌های مختلفی از آن آمده است. آن دین واحد همان دین اسلام است که انسان را هدایت می‌کند تا خودخواه و خودپسند نباشد و تسلیم پروردگار و در خدمت و جزئی از نظام الهی باشد. شریعت‌های مختلف همچون شاخ و برگ این تنه‌ی واحد هستند. در این آیه اشاره می‌شود که باقی ادیانی که جزو بدنه‌ی تسیلم نیستند و شرک‌آلود هستند، هر شریعت و دینی غیر الهی که باشد، دین اسلام بر آن فائق می‌آید و پشت آن‌ها را به خاک می‌مالد. زیرا جهان را یک پروردگار است و تمام جهان با نظام الهی مدیریت می‌شوند.

*زاغ: لغزیدن، از خط مستقیم خارج شدن

*فاسق: دریدن حرمت‌ها، فاسد، عدم رعایت مقررات، فسق خروج از مقررات، وقتی که پوسته‌ی میوه‌ای پاره شود، از آن‌جا میوه شروع به فساد می‌کند که به آن فسق می‌گویند.

*اسرائیل: اسرائیل لقب یعقوب است، حضرت یعقوب ۱۲ فرزند داشت که به فرزندان آن‌ها و نسل‌های بعدی آن‌ها را بنی اسرائیل می‌گویند.

*احمد: اسم در قرآن مقصود نام و لفظ نیست، بلکه اسم به معنای صفت، ویژگی، خصوصیت و ماهیت است. لذا احمد به معنای ستوده‌تر، شایسته‌تر و بسیار ستوده است. در انجیل‌های امروزی معادل یونانی و سریانی این کلمه به صورت تسلی‌دهنده ترجمه شده است.

*یظهره: فایق آمدن، پشت را در خاک کشیدن، ظهر یعنی پشت.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۱۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید آیا شما را بر تجارتى راه نمایم که شما را از عذابى دردناک مى ‏رهاند (۱۰)

تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾

به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید این [گذشت و فداکارى] اگر بدانید براى شما بهتر است (۱۱)

یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۱۲﴾

تا گناهانتان را بر شما ببخشاید و شما را در باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است و [در] سراهایى خوش در بهشتهاى همیشگى درآورد این [خود] کامیابى بزرگ است (۱۲)

وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۳﴾

و [رحمتى] دیگر که آن را دوست دارید یارى و پیروزى نزدیکى از جانب خداست و مؤمنان را [بدان] بشارت ده (۱۳)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید می‌خواهید شما را هدایت و ره‌نمایی کنم به تجارتی که شما را از عذاب و گرفتاری‌های دردناک نجات دهد؟! آن تجارت چیست؟! باور کنید خداوند و رسولش را و در راه خدا با مال و جان‌تان جهد و تلاش کنید، اگر بدانید این به نفع و به خیر شما است. لذا جهاد به عنوان فعالیتی فردی و اجتماعی فرد و جامعه را نجات می‌دهد. تا آثار و عواقب کارهایتان را بر شما ببخشد و شما را به بهشت‌های همواره سبز و خرم وارد کند و در جایگاه‌های پاکی در بهشت‌های جاوید سکونت دهد و این فوزی عظیم و رستگاری بزرگی است. و یک چیز دیگری که شما دوست دارید، یاری و نصرت خداوند است که پیروزی نزدیک می‌باشد و به مومنین بشارت بده.

*جهاد: ، هرگونه سعی و تلاش و تحمل محرومیت‌ها در مسیر الهی را جهاد می‌گویند، لذا معنای جهاد تنها جنگیدن و دفاع نیست.

*ذنب: آثار و عواقت کارها

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَهٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَتْ طَائِفَهٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ﴿۱۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید یاران خدا باشید همان گونه که عیسى‏ بن‏مریم به حواریون گفت ‏یاران من در راه خدا چه کسانى‏ اند حواریون گفتند ما یاران خداییم پس طایفه‏ اى کفر ورزیدند و کسانى را که گرویده بودند بر دشمنانشان یارى کردیم تا چیره شدند (۱۴)

در آخرین آیه جنبه تشویقی جهاد مطرح می‌شود. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما یاران و انصار خداوند باشید، خداوند یاری نمودن اجتماعی و کمک به یکدیگر را استعاره‌ای از یاری نمودن خویش معرفی می‌کند. آن‌طوری که عیسی بن مریم به حواریون خود گفت: چه کسی هست که در راه خداوند مرا یاری کند؟! آن‌ها می‌گویند: ما یاران خداوند هستیم، پس وقتی که اعلام موضع می‌شود که چه کسی کمک می‌کند و چه کسی یاری نمی‌کند، دو گروه می‌شوند، لذا گروهی از بنی اسرائیل ایمان می‌آورند و گروهی دیگر کفران می‌نمایند، ما مومنین را در برابر دشمنانشان تایید کردیم تا اوضاع بد و آشفته هم‌چون شبی تیره و تار به صبحی تابان تبدیل شود و بر دشمنانشان چیره شدند.

2 نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

بیست − 2 =