بررسی نوعی تفکر
روابط انسانی، از آنچه هست تا آنچه شایسته است
دو نوع رابطه وجود دارد:
- رابطه واقعی یا عینی که نیاز به مقایسه و ضد ندارد.
- رابطه اعتباری و ذهنی یا تفسیری که حول ارزش دور میزند.
ارزشها سبب از بین رفتن تدریجی رابطههای واقعی میشوند و نقطه موهومی به نام «من» در اینجا به وجود میآید. ارزشهای تعبیری و تفسیری دارای کیفیت گسترشی هستند و در همین حال کیفیتی مقایسهای مییابند. مقایسه در امور واقعی اکثرا به رنج انسان کمک میکند. در مقایسه وجود رقابت مستتر است. جز رنجهای مادی و فیزیکی هیچ رنج و مسالهای نیست که از بطن مقایسه و رقابت زاده نشده باشد. پس از روییدنِ جرثومه مقایسه، دیگر انسان به معنای واقعی کلمه زندگی نمیکند. ارزشها بسیار ناپایدار و غیر قابل اطمینان هستند. به به حال کسی که زندگی را بر پایه چنین ارزشها و مقایسههایی بنیان نهاده باشد. طبق این فرضیه مسالهی اعتماد به نفس بی اعتبار است، زیرا خودِ آن، هم نفس و هم اعتماد، هر دو بر پایهی ارزشهای اعتباری پایهریزی شدهاند که غیرقابل اعتمادند. تا زمانیکه مقایسه و رقابت حاکم بر روابط انسانها است، امید، عشق و محبتِ اصیل یک امر محال است. احساس حقارت و ترس ناشی از مقایسه همیشه وجود خواهد داشت، آنچه در رابطه مقایسهای ابدا وجود ندارد، احساس تساوی، برابری و عدالت است. اگر توجه کنید میبینید که در برخورد افراد، در درجه اول هراس و تردیدی داریم و در لحظات نخست، تنها میخواهیم جبهه خود را معین کنیم و در واقع رابطه ما دو انسان براساس ماهیت انسانی نیست، بلکه رابطه دو تصویر است و برای ما ارزشهای اعتباری مخاطب مطرح است نه بُعد واقعی او.
آیا مقایسه برای پیشرفت لازم نیست؟!
ما در دو زمینه فعالیت میکنیم:
- پیشرفت معنوی، معرفتی و اخلاقی
- پیشرفت در امور مادی و دنیوی
در زمینهی اخلاق و معنویت فرضیهای هست که چرا برای مومن و چه برای کافر قابل پذیرش و قابل فهم است. لا یکلف الله نفسا الا وسعها. هرکس به اندازهی خمیر مایهای که دارد، پیشرفت میکند و در آخرت نیز به اندازهی وسعش، بازخواست میشود. پس اگر انسان خمیر مایهی پیشرفت نداشته باشد، در این زمینه آیا در مقایسه با دیگری که خمیر مایهی بیشتری دارد، پیشرفت میکند؟! اگر اینگونه بود انسان امروز باید حالا از آن سوی بهشت نیز میگذشت. در مورد امور مادی هم موجب پیشرفت نمیشود، در واقع صدها عامل ترمزکننده ناشی از رقابت به وجود میآید که جلوی استعدادهایش را یا سد میکند و یا آنها را به بیراهه میکشاند. در واقع با این همه مقایسه آیا واقعا انسان پیشرفته داشته است؟!
گفته شد که مقایسه ترس و تردید را به همراه میآورد، در واقع انسان اگر این عامل ترسها و تردیدها را نداشت، شاید هزاران سال پیش به این پیشرفتی که امروزه مقدور است، رسیده بود. از آن گذشته، آیا پیشرفتهایی که نتیجه رقابت بوده است، واقعا انسان را خوشبخت کرده؟!
اگر رقابت نباشد، انسان انگیزه برای پیشرفت ندارد!
اگر همین انسان عمیقا و صادقانه دست از رقابت بردارد و به ماهیت اصیل انسانی خویش دست یابد، آن ماهیت اصیل چون در ذاتش پیشرفت وجود دارد، عامل پیشرفت وی خواهد شد. وجود انسانی در نظام تربیت الهی خودش مشتاق است که در کار خیر سبقت بگیرد و مراتب پیشرفت را طی کند.
والسلام
نوشتهای کوتاه از آرشیو مقالات کتابخانه شخصی
محمدحسن محمدپور (مسیحا)
۱۳۸۰
برچسب ها: اعتماد به نفس پیشرفت تحلیلی بر نوعی تفکر دکتر محمدحسن محمدپور رابطه اعتباری و ذهنی رابطه واقعی و عینی محمدحسن محمدپور مقایسه من منیت